تولید پیرترین جنین فیریز شده در ایران

رکورد تولد جنین‌های فریز شده شکسته شد
پیرترین جنین فریز شده ایران متولد شد

خبرگزاری فارس: جنینی پس از 11 سال فریز شدن ‌در اصفهان با موفقیت متولد شد.

خبرگزاری فارس: پیرترین جنین فریز شده ایران متولد شد

سیداسدالله کلانتری عضو مرکز تحقیقات باروری و ناباروری استان اصفهان در این ارتباط به خبرنگار فارس در اصفهان گفت: در حال حاضر جنین‌های زیادی در سطح کشور فریز می‌شوند، اما پس از چندماه تا کمتر از 5 سال حداکثر متولد می‌شوند.

وی بیان داشت: دلیل اهمیت این دو واقعه به خاطر سن بالای فریز شدن این جنین‌ها بود که اولی پس از 10 سال و دومی با گذشت 11 سال متولد شد.

وی با اشاره به اینکه در اکثر کشورها، هم‌چون ایران محدودیتی نداریم که جنین را حداقل یا حداکثر چند سال فریز کنیم، تصریح کرد: از سال 2008 تا 2009 بود که برخی از کشورها اعلام کردند بیش از 10 سال حق فریز کردن جنین‌ را ندارند، زیرا احتمال وجود عوارض برای جنین متولد شده می‌رود.

عضو مرکز تحقیقات باروری و ناباروری استان اصفهان با بیان اینکه هنوز به صورت علمی اثبات نشده است که فریز کردن جنین پس از یک دهه عوارض دارد، افزود: با این وجود جنینی که پس از 10 سال در اصفهان متولد شده هم‌اکنون دو سال دارد و هیچ‌گونه عارضه‌ای تاکنون مشاهده نشده است.

وی اضافه کرد: به دلیل اینکه جنین‌ها در دمانی منهای 196 درجه سانتی‌گراد فریز می‌شوند و در این میزان دما هیچ‌گونه فعالیت بیوشیمیایی و بیولوژیکی وجود ندارد، به خاطر همین احتمال وجود عوارض پس از تولد در این نوزادان بسیار کم است.

کلانتری با بیان اینکه فرزند اول این خانواده دختر و فرزند دوم آنها پسر است که نخستین جنین فریز شده پس از 10 سال پسر و دومی دختر بود، تأکید کرد: سن بیولوژیکی این جنین، 11 سال است که روز 12 فروردین‌ماه امسال متولد شد.

وی با اشاره به اینکه نمی‌توان گفت که تولد این جنین یک رکود جهانی است، زیرا که در سطح دنیا جنینی فریز شده پس از 14 سال هم متولد شده است، اظهار داشت: تولد این جنین در سطح جهان کم‌نظیر است.

تصاویری از جانوران کم یاب

گروهی از دانشمندان آمریکایی و اکوادوری موفق شدند در جنگلهای بارانی اکوادور گونه های جدیدی از قورباغه ها، مارها و مارمولکها را کشف کنند. 

به گزارش خبرگزاری مهر، تاکنون 95 درصد از جنگلهای بارانی "سرو پاتا د- پاخاور" در غرب اکوادور شناسایی شده است.

براساس گزارش گاردین، اکنون گروهی از محققان مرکز بین المللی "اکولوژی خزندگان و دوزیستان" موفق شدند در این جنگلها یک گونه جدید مار، 30 گونه قورباغه و مارمولکی بسیار کوچک که می تواند سر یک مداد بنشیند را کشف کنند.  (تصاویر زیر از منابع اینترنتی دریافت شده است)

قورباغه شیشه ای ساکن غرب اکوادورقلب و قفسه سینه این قورباغه را می توان دید 

یک گونه ناشناخته قورباغه از گروه Pristimantis

 

Lepidoblepharis buschwaldii مارمولک کوچک چشم فلسی

گونه ای مار گروه Sibon که در غرب اکوادور پیدا شده است
چندی پیش گونه ای مشابه در فاصله 600 مایلی در پاناما کشف شده بود

سمندر گونه Bolitoglossa 
این سمندر ریه ندارد و تنفس آن به طور کامل از راه پوست انجام می شود

یک گونه شگفت انگیز از افعی مژه دار Bothriechis schegelli

 

ویتامین دی هورمون است

ژوهشگران در يك تحقيق جديد اعلام كردند: ويتامين «D» در واقع يك هورمون است.

http://tinypic.info/files/beyhw9xcshvjh465lekq.jpg


اين محققان ادعا كرده‌اند: ويتامين D در واقع هرگز يك ويتامين نيست بلكه هورموني است كه بدون هيچ گونه كمكي از جانب نور خورشيد در درون بدن ساخته مي‌شود. يك گروه از محققان بين‌المللي اين تحقيق را انجام داده و به اين نتيجه رسيده‌اند كه افزايش ميزان ويتامين D در رژيم غذايي زندگي مدرن امروزي بر اساس يك باور عمومي است كه در واقع ناشي از درك اشتباه از عواقب احتمالي آن است.

پروفسور تريوور جي مارشال استاد دانشگاه موردوج در استراليا در اين باره خاطرنشان كرد: آنچه در تحقيقات اخير ما مورد تاييد قرار گرفته اين است كه ويتامين D نوعي هورمون است كه خود بدن به تنهايي آن را مي‌سازد. به اين ترتيب سيستم كنترلي هورموني بدنهاي ما از جانب مقادير بيروني ويتامين D كه داخل بدن مي‌شوند، مغلوب شده است.

پروفسور مارشال در ادامه تاكيد كرد كه اگر مي‌خواهيد كاملا سالم باشيد هيچ نيازي به خوردن ويتامين D و دريافت اين ماده از راه دستگاه گوارشي و هضم آن نداريد. بنابراين از اين پس احتياجي به تهيه مكمل‌هاي گرانقيمت اين ويتامين نخواهيد داشت و هم چنين لازم نيست كه براي توليد اين ويتامين در بدن حمام آفتاب بگيريد. اين پروفسور استراليايي تاكيد كرد: ما نشان داده‌ايم كه تمام اشكال ويتامين D توسط خود بدن قابل توليد شدن هستند و بدن انسان توانايي آن را دارد كه توليدات دروني خود را از اين لحاظ تنظيم كند.

--

علت قبول نشدنمان در کنکور   

بچه ها واقعا جرا ما تو کنکور قبول نمی شیم ما بچه های شهید بهشتی که خیلی خیلی در می خونیم ....آخه چرا ...........البته ما ها همه تو کنکور قبول میشیم اینو گذاشتیم واسه ی بجه های مدرسه های دیگه مگه نه شهید بهشتیا؟

چرا در کنکور قبول نمیشویم ؟! چرا ؟!

جواب سوال این هست که سال فقط ۳۶۵ روز است !! باور نمیکنید !؟

۱ – در سال ۵۲ جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب ۳۱۳ روز باقی میماند .


۲ – حداقل ۵۰ روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا مطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است . بنابراین ۲۶۳ روز دیگر باقی میماند .

۳ – در هر روز ۸ ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا ۱۲۲ روز میشود . بنابراین ۱۴۱ روز باقی میماند .



۴ – اما سلامتی جسم و روح روزانه ۱ ساعت تفریح را میطلبد که جمعا در سال ۱۵ روز میشود . پس ۱۲۶ در روز باقی میماند .


۵ – طبیعتا ۲ ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل سال ۳۰ روز میشود . پس ۹۶ روز باقی میماند .

۶ -۱ ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است . چرا که انسان موجودی اجتماعی است . این خود ۱۵ روز است. پس ۸۱ روز باقی میماند .

۷ – روزهای امتحان ۳۵ روز از سال را به خود اختصاص میدهند . پس ۴۶ روز باقی میماند .

۸ – تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم ۳۰ روز در سال هستند . پس ۱۶ روز باقی میماند .

۹ – در سال شما ۱۰ روز را به بازی میگذرانید. پس ۶ روز باقی میماند .

۱۰ – در سال حداقل ۳ روز به بیماری طی میشود پس ۳ روز دیگر باقی است .

۱۱ – سینما رفتن و سایر امور شخصی هم ۲ روز را در بر میگیرند. پس ۱ روز باقی میماند !

۱۲ – آن ۱ روز باقی مانده هم روز تولد شماست ! چگونه میتوان در آن روز درس خواند !؟

داستان واقعی از یک معلم و دانش آموز حتما حتما بخونید

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

ادامه این داستان در لینک زیر

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. “رضایت کامل”.

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش “زندگی” و “عشق به همنوع” به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.

بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است!

منشا پیدایش حیات بر روی زمین بر اساس آیات قرآن

بررسی لغوی و اصطلاحی

1. واژه « آب» (ماء) در اصل به معنی هر مایع غیر جامدی است چه آب مطلق باشد یا آب های مضاف ( مثل آب میوه ) ولی وقتی به صورت مطلق (ماء) استعمال می شود منصرف به آب خالص است[1].

2.  واژه « دابة» از ریشه « دبّ » یه معنی حرکت خفیف و نرم است که در فارسی از آن به جنبیدن تعبیر می شود .

« دابة »شامل انسان و انواع حیوانات مثل حشرات و پرندگان و .. می شود . بلکه هر جانداری را که کوچکترین حرکتی می کند شامل می شود   

برسی آیات:

یکی از نویسندگان معاصر با طرح آیات سوره نور / 45 و انبیاء/ 30 می نویسد :

 

« علم می گوید منشاء و مبدا ء همه موجودات زنده آب بوده است و این همان مطلبی است که قران کریم قرن ها پیش از دانشمندان مذکور در چند آیه بدان اشارت نموده است . این است معجزه ای دیگر از آیات علمی قران که تا عمق جان مردم غیر مسلمالن نفوذمی کند . »

ایشان با اشاره به مسلمان شدن برخی زیست شناسان در اثر مطالعه آیات فوق [2] .

دکتر بی آزار شیرازی با ذکر آیه 45 سوره نور ﴿ و الله خلق کل دابة من ماء

را ذکر می کند و می‌نویسد:

« همانطور که در آیه فوق ملاحظه می نمایید قران منشاء حیات و نخستین گهواره جنبندگان را ( آب ) معرفی نموده است . علوم زیست شناسی نیز آب را اساس زندگی می‌داند . چنانکه تحقیقاتی راجع به ساختمان عمومی جسم زنده به عمل آمده است می‌رساند که آب و کربن قریب98 درصد جسم موجود زنده  را تشکیل می دهد . و نیز بررسیهای زمین شناسی می رساند که قبل از پیدایش « آب » حیات بر سطح زمین وجود نداشته و پس از پیدایش آب و ایجاد دریاها و اقیانوس ها تدریجاً محیط مساعدی برای زندگی موجودات زنده و تنوع آنها فراهم گردیده است و جنبندگان اولیه در ابتدا در دریاها بوده و به خشکی آمدند   [3]».

                   آیا انسان می تواند موجود زنده ای بوجود آورد؟ 

 

 

یکی از مسایلی که در عصر حاضر ، پس از پیشرفتهای عظیم علوم تجربی ، برای بشر مطرح شده است خلقت موجود زنده است . ( انسان یا غیر انسان ) برخی متخصصان علوم پزشکی و زیست شناسی معتقدند که در دهه هایاخیر در این راخه گام های برداشته و مقدماتی را طی کرده است .

برخی از صاحبنظران و مفسران  قران این مطلب را مورد توجه قرار داده  و با ذک برخی آیات قران در مورد امکان پذیر بودن یا غیر ممکن بودن آن اظهار نظر کرده اند .

الف : در مورد امکان ناپذیری این امر به آیه زیر استناد شده است :

﴿ یا ایها الناس ضرب مثلُ  فاستمعو ا له انّ الذین تدعون من دون الله لن یخقوا ذبابا ولو اجنمعو اله [4].

« ای مردم مثلی زده شده است گوش به آن فرا دهید ، کسانی را که غیر از خدا می خوانید هرگز نمی توانند مگسی بیافریند هر چند برای این کار دست به دست هم بدهند.»

 

نکات تفسیری و اسرار علمی :

1. استاد مکارم شیرازی با ذکر آیه 73 سوره حج معمای حیات را به عنوان یک مساله مبهم بشری طرح کرده که در طول تاریخ بشری همچنان در پردذه ای از ابهام باقی مانده است و می گوید :

« جالب اینکه ناتوانی بشر امروز در برابر آفرینش یک مگس به همان اندازه است که در چهارده قرن قبل بود. البته جمعی از دانشمندان اظهار امیدواری می کنند که ما تدریجا این فرمول و آن شرایط را کشف می کنیم و شاید سرانجام بتوانیم سلولهای زنده را از ترکیب مواد بی جان بسازیم . »

سپس در این امیدواری دانشمندان تشکیک می کند و سخن برخی دانشمندان را در این مورد نقل می کند که :

« پرفسور هانز » می گوید : « تا هزتار سال دیگر انسان به راز حیات پی خواهد برد ولی این امر دلیل بر این نیست که خواهد توانست مگس یا حشره دیگر و یا حتی سلول زنده ای بسازد » [5]

ایشان ساختمان وجودی مگس را به دلایل مختلف پیچیده تر از سفینه فضائی می داند ( مثلا مگس رشد دارد و آنها ندارند )

 

سپس می نویسد : « بر فرض که انسان قادر شود شرایط آغاز حیات و فرمول آن را کشف کند و سلول زنده بسازد ولی نباید فراموش کند که :

اولاً این کار جز تقلید از جهان آفرینش و ترکیب مواد آن  با هم شبیه صنایع مونتاژ سازی چیز [ دیگری ] نخواهد بود .

ثانیاً بر فرض ، ساختن یک سلول زنده حل شود و مساله موجودات پیچیده پر سلولی مطرح است ماند ساختمان یک مگس یا ملخ یا انسان . چه کسی می تواند امیدوار باشد که نین اموری از طریق صنعتی امکان پذیر باشد.

 

 

                              تاریخچه بحث تکامل و

 دیدگاه های دانشمندان علوم تجربی

در اینجا ابتدا به تاریخچه بحث تکامل و سپس تبیین دو نظریه تکامل ( ترانسفوررمیسم ) و ثبات انواع            (فیکسیسم ) و سپس به دلایل طرفین اشارتی خواهیم داشت

برخی صاحبنظران معتقدند که :

« موضوع تکامل سالها قبل از میلاد مسیح ( ع) مطرح بود و پس از میلاد نیز بسیاری از دانشمندان عرب و اسلام به انحاء مختلف بدان اشاره کرده اند . از مسلمین «فارابی » در « آراء مدینه فاضله » و « قزوینی » در کتاب « عجائب المخلوقات » . پس نظریع تکامل از دیر زمان به صورت های مختلفی در تاریخ علم مطرح بوده ولی در قرن نوزدهم میلادی با ظهور لامارک و داروین بحث درباره این مساله اوج گرفت [6].

طرفداران تکامل در ابتدا به دو دسته تقسیم می شوند:

الف : کسانی که تکامل را بر تمام موجودات حتی ماده و انرژی عمومیت می دهند .

ب : کسانی که آنرا مربوط به موجودات زنده و آلی    ( گیاهان و حیوان ) می دانند .

دانشمندان دسته اول به دو بخش تقسیم می شوند :

ج. کسانی که می گویند : نیروئی که منشاء پیدایش مراحل تکامل در موجودات بوده ، مافوق طبیعت و برتر از همه چیز است .

 

 

د. کسانی که می گویند : هر چه هست و نیست در نهاد ماده نهفته است .[7]

 

تبیین نظریه تکامل و ثبات انواع :

همانطور که بیان شد ، در میان دانشمندان علوم طبیعی دو فرضیه درباره آفرینش موجودات زنده ، اعم از گیاهان و جانداران ، وجود داشته است :

الف : فرضیه تکامل انواع یا ( ترانسفورمیسم ) که می گوید انواع موجودات زنده در اغاز به شکل کنونی نبودند ، بلکه در آغاز موجودات تک سلولی در آب اقانوس ها و از لابلای لجن های اعماق دریاها با یک جهش پیدا شدند یعنی موجدات بی جان در شرایط خاصی قرار گرفتند که از آنها نخستین سلول های زنده پیدا شد . این موجودات زنده تدریجا تکامل یافتند و از نوعی به نوع دیگر تغیر شکل دادند . از دریاها به صحراها و از آن به هوا منتقل شدند و انواع گیاهان آبی و زمینی و پرندگان به وجود آمدند .

کامل ترین حلقه این تکامل همین انسانهای امروزند که از موجوداتی شبیه میمونهای انسان نما ظاهر گشتند .

 

ب: فرضیه ثبوت انواع یا ( فیکسییسم ) که می گید انواع جانداران هرکدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند ، و هیچ نوع به نوع دگر تبدیل نیافته است ، و طبعا انسان هم دارای خلقفت مستقلی بوده که از آغاز به همین صورت آفریده شده است.

 

دانشمندان هر دو گروه برالی اثبات عقیده خود مطالب فراوانی نوشته اند و جنگ ها و نزاع های زیادی در محافل علمی بر سر این مساله در گرفته است . این جنگ ها از زمانی شدن یافت که لامارک ( دانشمند جانور شناس معروف فرانسوی که در اواخر قرن 18 و اوائل قرن 19 می زیست ) و سپس داروین دانشمند جانور شناس انگلسیس که در قرن نوزدهم می زیست ، نظرات خود را در زمینه تکامل انواع با دلایل تازه ای عرضه کرد .

ولی در محافل علوم طبیعی امروز شک نیست که اکثریت دانشمندان طرفدار فرضیه تکاملند .

     دلایل طرفداران تکامل

به آسانی می تاون استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد :

 نخست دلائلی است که از فسیل شناسی و به اصطلاح مطالعه روی فسیلها ، یعنی اسکلت های متحجر شده موجودات زنده گذشته ، آورده اند . آنها معتقدند مطالعه طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجوادت زنده ، از صورتهای ساده تر به صورت های کاملتر و پیچیده تر تغیر شکل داده اند . تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را می توان با آن تفسیر کرد ، همین فرضیه تکامل است .

 

دلیل دیگر ، قرائنی است که از« تشریح مقایسه ای » جمع آوری کرده اند . آنها ی بحث های مفصل و طولانی می گویند که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده و با هم مقایسه کنیم شبهات زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد از یک اصل گرفته شده اند .

 

بالاخره سومین دلیل آنها قرائنی است که از

<<جنین شناسی >> به دست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنین ها قبل از تکامل در شکم مادر ، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند ، این نیز تایید می کند که مهم آنا در آغاز از یک اصل گرفته شده اند .

 

فرضیه تکامل و پیدایش انسان 

برخی محققان باستان شناس پیش از تاریخ معتقدند که :

پانصد میلیون سال پیش زندگی در روی زمین شروع شده است . زندگی پستانداران نیز از 80 میلیون سال پیش و زندگی بشر از سه میلیون سال قبل شروع شده است .

دکتر پاک نژاد می نویسد :

پستانداران در چه زمان پیدا شدند تاریخ صحیحی در دست نیست امروز تاریخ آنا را تا زمان خزندگان نیز به عقب برده اند . برخی از آنا بر درخت ها مانده اند و در میان آنا حیوانی به نام « سمور » بود که از عجایب خلقتش داشتن انگشت شصت یود و به اندازه گربه بزرگ بود و چشمانی درشت داشت . اینها را ما قبل میمونها می نامند شاید شصت میلیئن سال پیش زیاد بوده اند .

 

پوزه اینها اندک اندک کوتاه شد و به صورت میمونهای اولیه درآمدند . میمونها کم کم به صورت چهار شکل مهم  امروزی شدند ( گریل ژیبون اورانگوتان شامپانزه ) که آخری در رشد تکاملی از همه جلوتر است.

 

بعد از آن چند نمونه معروف از میمونها انسان نما شدند.

انسانهای ما قبل تاریخ سابقه پانصد هزار ساله دارند اما تاریخ انسانی فقط پنجاه هزار ساله است وما قبل آن زمان تاریکی است . معرووفترین انسانهای ما قبل تاریک ((اوسترلومینیک پکنیک ، پیک انتروپ ، نیاندرتال و کرمانیون )) هستند که به ترتیب سابقه 550 300 -150-35 هزار ساله دارند .

 

اینها انسان بودند و کارهای انسانی می کردند . ابزارهای ظریف دسته دار نوک تیز برنده می ساختند و اکثراً اتش را می ساختند .

انسانهای نیاندرتال مرده های خود را دفن می کردند چیزی را می پرستیدند و حتی آثار این آدمها که حدود شصت هار سال قبل در غاری سکونت داشته اند ( پیدا شده که ) نشان می دهد عقیده به معاد نیز وجود داشته است .

انسانهای تاریخ دار و شبیه انسانهای امروزی از پنجاه هزار سال پیش روبه فزونی نهادند . ولی مشخص نیست که نسل آنها از دسته مخصوصی از میمون به نام « پریمات ها » یا انسان نماهای دیگر بوده اند [8].

این انسانها ابزارهای را می ساختند که هنوز مورد استفاده بشر است ( مثل قلاب ماهیگیری ، تیر و کمان و .... ) و کارهای مذهبی آنها برنامه و تشکیلات داشته است ولی هنوز در غار زندگی می کرده اند .

در حدود ده هزار سال قبل به تدریج شروع کردند از غار بیرون آیند و از لباس و چراغ استنفاده کنند . از نظر دانش بیولوژی این (از غار بیرون آمدن در حدود ده هزار سال قبل) مبداء تمدن بشری شناخته شده است [9].

 

جمع‌بندي و بررسي نهايي مبحث نظريه تكامل و قرآن:

از طرفي نظريه‌هاي علمي در جوامع علمي معاصر به صورت نظريات «ابطال‌پذير» مطرح مي‌شود يعني به صورت افسانه‌هاي مفيد پذيرفته مي‌شود و تا وقتي نظريه بهتري جانشين آن نشده از دايره علم بيرون نمي‌رود و لذا نظريه تكامل هر چند كه اثبات قطعي نشده است، ولي امروزه يك نظريه مورد قبول اكثريت جامعه علمي (علوم تجربي) است. هر چند كه هنوز هم نظريه ثبات انواع به صورت يك احتمال مطرح است.

از طرف ديگر همانطور كه مشاهده كرديم آيات قرآن قابل انطباق با نظريه تكامل و نظريه ثبات انواع هر دو هست و هيچ آيه‌اي بدست نيامد كه نص باشد و يا ظهور قوي در يكي از دو طرف داشته باشد. پس نمي‌توان يكي از دو نظريه را به صورت قطعي به قرآن نسبت داد.

تذكرات

لازم نيست قرآن در مورد هر نظريه علمي به صورت اثبات يا نفي نظر داده باشد. چون كتاب هدايت است و اشارات علمي را در حد لزوم و در راستاي هدف هدايت استفاده مي‌كند.

. قبول يا رد نظريه تكامل با اثبات خدا و ديندار بودن يا نبودن انسانها ملازمه‌اي ندارد.

 

يعني همانطور كه مي‌توان نظريه تكامل را نپذيرفت و ديندار بود، مي‌توان قائل به نظريه تكامل باشيم ولي وجود ناظم(خدا) را براي سلسله منظم موجودات (از تك سلولي تا انسان) ثابت كنيم و ديندار باشيم. همانطور كه برخي پزشكان متعهد به اين امر تصريح كرده‌اند.[10]

3. پذيرش نظريه تكامل و انطباق آن با آيات قرآن دليلي بر اعجاز علمي قرآن نيست؛ چرا كه از طرفي آيات مورد استناد داراي احتمالات تفسيري متعددي بود و تفسير موافق نظريه تكامل قطعي نبود.

 

 

                                منابع و ماخذ

 

كتاب پژوهشي در اعجاز علمي قرآن (جلد دوم) علوم زيست شناسي و پزشكي، نويسنده: دكتر محمد علي رضائي اصفهاني، ناشر: انتشارات كتاب مبين

شنوایی و حواس دیگر

سابقاً به پیروی از ارسطو می پنداشتند که آدمیان پنج حس دارند: بینائی ،شنوائی، بویائی، چشائی و حس بودن (لمس) اما امروز می دانیم که بیش از پنج حس داریم امروز از چندین حس خبر داریم که سابقاً درباره آنها هیچ نمی دانستند دو تا از مهم ترین این حسها حس تعادل و حس حرکت یا حس عضلانی است. پوست بدن که پیش از این می پنداشتند آلت یک حس است آلت چهار حس است یعنی: حس درد، حس فشار ،حس سرما و حس گرما نیز امروز به عده ای حسهای عضوی معتقد شده ایم از مهم ترین اینها حس های پیچیده و مبهمی است که ما را از گرسنگی و تشنگی آگاه می سازد.

حس شنوائی پس از حس بینائی مهم ترین حس های ما است. شنوائی بخوصوص در تکوین سخن گفتن و ایجاد ارتباط با دیگران اهمیت دارد. شنوائی هم مثل بینائی حس دور سنج است یعنی حسی است که ما را از چیزها قبل از اینکه آنها را لمس می آگاهند.

دستگاهی که آلت حس شنوائی است با دستگاه حس تعادل ارتباط نزدیک دارد و در حقیقت از متفرعات آن دستگاه است. بعضی از حیوانات پست تر آلت حس تعادل دارند اما آلت حس شنوائی ندارند.در طی دوره تحول دستگاه تعادل سنج حیوان بتدریج مفصلتر می شود تا اینکه کم کم این دستگاه هم خواص حس تعادل و هم شنوائی را دارا می شود.حس بویائی هم مثل بینائی و شنوائی حسی دور رس است. این حس بخوصوص برای حیوانات اهمیت خاص دارد زیرا بوسیله این حس از نزدیک شدن خطر آگاه می شوند و بیشتر از راه این حس طعمه و غذای خود را پیدا می کنند. در میان آدمیان هم از لحاظ عمل و هم از لحاظ درک زیبائی این حس اهمیت پیدا می کنند. حس بویایی در شناختن مزه ها نیز عامل مهمی است و قسمتی از آنچه را معمولاً به حس چشائی نسبت می دهند. تشکیل می دهد.

حواس ما، ما را از تمام جنبه های محیط خود آگاه می سازند. چشم ها اطلاعات بینایی را فراهم می کنند، گوش ها صوت را تشخیص می دهند و در تعادل نیز نقش دارند، بینی و زبان به ترتیب به بوها و مزه های مختلف پاسخ می دهند و اعصاب حسی پوست، ما را قادر به احساس تماس فیزیکی (لمس)، تغییرات دما و درد می کنند. در هر مورد اطلاعات محیطی که به وسیله اعضای حسی تشخیص داده می شود، به وسیله اعصاب به مغز منتقل می شوند و در آنجا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.

بینایی


اعضای بینایی، چشم ها هستند. شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیـله قرنیـه و عدسی متمرکز شده، روی شبکیه می افتند و یک تصویر وارونه بر روی آن تشکیـل می دهنـد. سلـول های شبکیه این تصویر را به تکان هـای الکتریکی تبدیـل مـی کنند که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آنجا رمز گشایی شده، باعث بینایی می شوند. عنبیه، اندازه مردمک را تغییر داده، مقدار نوری را که به شبکیه می رسد، کنترل می کند. رگ های خونی شبکیه و لایه ای به نام مشیمیه، مواد غذایی را به چشم می رسانند.

نمای شبکیه


سلول های شبکیه، رنگ و شدت نور را ثبت می کنند. در پشت شبکیه، دیسک بینایی قرار دارد که در آنجا رشته های عصبی به هم نزدیک شده، عصب بینایی را تشکیل می دهند و رگ های خونی وارد چشم می شوند. دیسک، هیچ گونه سلول حساس به نور ندارد و آزمایش نقطه کور خوانده می شود. این عکس با یک افتالموسکوپ گرفته شده است که داخل چشم را بزرگ و روشن می کند.

شنوایی و تعادل


گوش نه تنها وظیفه شنیدن بلکه برقراری تعادل را نیز به عهده دارد. گوش شامل قسمت های خارجی، میانی و داخلی است. گوش خارجی، امواج صوتی را به پرده صماخ می رساند، باعث لرزش آن می شود. استخوان های گوش میانی، این لرزش ها را به گوش داخلی منتقل می کنند. این پیام ها در آنجا به پیام های الکتریکی تبدیل می شوند. این پیام ها از طریق سلول های عصبی به مغز رفته، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. گوش داخلی همچنین ساختارهایی دارد که با تشخیص وضعیت و حرکت سر به تعادل کمک کرده، به ما اجازه می دهند بدون یان که بیافتیم، قائم بایستیم و حرکت کنیم.

ساختار گوش


گوش خارجی شامل لاله (قسمت قابل مشاهده) و مجرای گوش است که به پرده صماخ ختم می شود. گوش میانی حاوی 13 ‌استخوان ظریف است که پرده صماخ را به غشای جدا کننده گوش میانی و داخلی، مرتبط می کنند. حلزون که حاوی گیرنده های حسی شنوایی است و نیز ساختارهای تنظیم کننده تعادل در گوش داخلی قرار دارند.

بویایی


بوها به وسیله سلول های گیرنده تخصیص یافته در سقف حفره بینی تشخیص داده می شوند. این سلول های گیرنده مولکول های بودار موجود در هوا را تشخیص می دهند و این اطلاعات را به تکان های الکتریکی ظریفی تبدیل می کنند. این تکانه ها از طریق عصب بویایی به پیاز بویایی (انتهای عصب بویایی) و سپس مغز منتقل می شوند و در مغز مورد تحلیل قرار می گیرند. حس بویایی انسان بسیارحساس بوده، ما را قادر به تشخیص بیش از 10000 بوی مختلف می کند.

گیرنده های بویایی


مولکول‌های بودار با ورود به بینی،‌ مژه های (موهای ظریف)متصل به سلول های گیرنده سقف حفره بینی را تحریک می کنند. این گیرنده ها پیام ها را از طریق عصب بویایی به پیاز بویایی متصل می کند که پیام ها را به مغز می برد.

چشایی


مزه ها به وسیله جوانه های چشایی تشخیص داده می شوند این ساختارها در دهان و گلو قرار دارند و اکثر آنها (حدود 10000 عدد) در سطح فوقانی زبان واقع شده اند. آنها تنها می توانند4 ‌مزه اصلی را تشخیص دهند. شیرینی، ترشی، شوری و تلخی. هر مزه به وسیله جوانه های چشایی واقع در یک ناحیه خاص از زبان تشخیص داده می شود: تلخی در پشت، ترشی در کناره ها، شوری در جلو و شیرینی در نوک. حس بویایی ما به همراه این4 ‌مزه اصلی، ما را قادر به افتراق طیف وسیعی از مزه های جزئی تر می کند.

لامسه


حس لامسه شامل حواسی چون درد، فشار، ارتعاش و دماست. این حواس به وسیله دو نوع گیرنده واقع در زیر سطح پوست، تشخیص داده می شوند: انتهاهای عصبی آزاد (بدون پوشش) و انتهاهای عصبی پوشیده به صورت اجسام حسی، انواع مختلف انتهاهای عصبی یا اجسام حسی، حواس ویژه را می گیرند. تعداد گیرنده ها در بدن فرق می کند: برای مثال، نوک انگشتان دست به شدت حساس هستند و گیرنده های زیادی دارند در حالی که ناحیه میانی پشت گیرنده های کمتری دارد.

گیرنده های لامسه


لمس به وسیله گیرنده های مختلفی در سطوح مختلف پوست انجـام مـی شـود. گیرنده های عصبی آزاد در نزدیک سطح پوست، به لمس، درد، فشــار و دمــا پـاسـخ مــی دهند. که اجسام مرکل و مایسنر، لمس ظریف و اجسام پاچینی، فشار عمقی و ارتعاش را تشخیص می دهند
نیوشا اسلامی

طرز تهیه ی محلول هاو معرف های  مختلف آزمایشگاه زیست شناسی و کاربرد آن ها  ۱- آب آهک

طرز تهيه: ۵گرم اکسید کلسیم رادر۱۵۰میلی لیتر آب حل کنید. این محلول کدر، شیرآهک نامیده می شود. شیر آهک را با کاغذ صافی، صاف کنید. محلول صاف شده كه کاملاً شفاف است، آب آهک است.

كاربرد:شناسائي co۲ در هواي بازدمي وغيره

  ۲- محلول ید

 طرز تهيه: ۲۵/۰ گرم ید جامد را در ۱۰۰سی سی الکل صنعتی حل می کنیم.

 كاربرد: برای رنگ آمیزی سلول های پوششی دهان و تست نشاسته

۳- ايزوپروپيل الكل

 طرز تهيه:از محلول۵۰٪ اين محلول تهيه مي شود

 كاربرد: پاك كردن لنز عدسي ميكروسكوپ هاوتهيه محلول ها

 ۴- محلول تورنسل

 طرز تهيه: یک گرم تورنسل را در کمی آب مقطر حل کرده و حجم آنرا به ۱۰۰سی سی می رسانیم.

كاربرد: معرف اسیدهاو بازها

 ۵- محلول هلیانتین(متیل اورانژ)

 طرز تهيه: یک دهم گرم آن را در۱۰۰سی سی آب مقطرحل می کنیم

 كاربرد: معرف اسید و بازها

 ۶- محلول فنل فتالئین

 طرز تهيه: ۲گرم پودر فنل فتالئین رادر۵۰سی سی الکل حل کرده وبا آب مقطر به۱۰۰سی سی می رسانیم.

كاربرد: معرف اسید و بازها

۶- محلول نیترات نقره

 طرز تهيه: یک گرم پودر نیترات نقره را در۱۰۰سی سی آب مقطرحل ميكنيم (نگهداری در شیشه های تیره )

 كاربرد: برای شناخت نمک درعرق- آب معمولی و...

 ۷- چسب نشاسته

 طرز تهيه: یک گرم نشاسته را در ۱۰۰سی سی آب مقطر ریخته و بهم می زنیم. سپس تا نقطه جوش حرارت داده و توسط کاغذ صافی، صاف می کنیم.

 ۸- آب ژاول

 طرز تهيه: در یک شیشه مقداری پر منگنات پتاسیم ریخته و دهانه شیشه را به وسیله چوب پنبه دو سوراخه می بندیم .از یکی از سوراخ های آن بوسیله بورت شیر دار که در آن اسید کلرید ریک ریخته ایم اسید به پر منگنات اضافه می کنیم. از سوراخ دیگر چوپ پنبه لوله خمیده ای عبور می دهیم که سر دیگر آن در داخل سود سوز آور در داخل یک ارلن وارد شود. اسید با پر منگنات کلر آزاد کرده است و کلر با سود سوز آور ترکیب شده و هیپو کلرید سدیم می دهد.

 كاربرد: برای از بین بردن ترکیبات داخل سلول

 ۹- محلول سولفات مس

 طرز تهيه: یک گرم سولفات مس (کات کبود) را در ۱۰۰ سي سي آب مقطر حل می کنیم .

كاربرد: برای شناخت پروتئین

۱۰- سولفات مس بدون آب

 طرز تهيه: حدود ۵ گرم سولفات مس آبی رنگ را در یک لوله آزمایش ریخته و روی شعله آن قدر حرارت می دهیم تا پودر آبی رنگ سفید شود .

 ۱۱- سولفات مس ۰۱/۰٪

 طرز تهيه: ۱/۰گرم سولفات مس بدون آب رادريك ليتر آب حل كنيد

كاربرد: بعلت سمي بودن براي از كار انداختن آغازيان (سرعت حركت پارامسي راكم مي كند)

 ۱۲- محلول سود ۱۰٪

 طرز تهيه: ۱۰ گرم سود جامد را با ترازو وزن کرده سپس آنرا در۱۰۰ميلي ليتر آب مقطر حل کرده و خوب بهم می زنیم .

كاربرد: برای تست پروتئین

۱۳- محلول پتاس ۵٪

 طرز تهيه: ۲۵گرم پتاس جامد را وزن کرده و آن را در ۵۰۰ سی سی آب حل می کنیم.                                   

   كاربرد: برای جذبco۲ (طراحي آزمايش تأثيرco۲  درفتوسنتز)

۱۴- اسید کلریدریک ۵/۰نرمال

 طرز تهيه: ۵۰۰ سی سی آب مقطر را با ۵/۲۱ سی سی اسید کلرید ریک تجاری مخلوط می کنیم.

۱۵- تهیه اسید کلریدریک یک نرمال

 طرز تهيه: ۱۰۰سی سی آب مقطر را با۱/۸ سی سی اسید کلرید ریک تجاری مخلوط می کنیم.

۱۶- محلول اسيد كلريدريك

 طرز تهيه: ۱۸ ميلي ليتر اسید کلرید ریک را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل مي كنيم

 كاربرد: بافت هاي گياهي

۱۷- محلول اسيد بوريك ۲ درصد

 طرز تهيه: ۲گرم را اسيد بوريك در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل مي كنيم

۱۸- محلول كربنات سديم۵/۰ درصد

 طرز تهيه: ۵/۰گرم كربنات سديم را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل مي كنيم

۱۹- تهیه محلول بیکربنات سديم ۵درصد

 طرز تهيه: ۵گرم بيكربنات سديم جامد را در ۱۰۰ سی سی آب حل می کنیم.                                   

۲۰- تهیه محلول بیکربنات پتاسیم ۵درصد

 طرز تهيه: ۵گرم بیکربنات پتاسیم را در ۱۰۰سی سی آب مقطر حل می کنیم.

 كاربرد: برای دفع Co2

۲۱- تهیه برم تیمول آبي

 طرز تهيه: ۵/۰گرم پودر برم تیمول را در نيم لیتر آب مقطر حل کرده و یک یا دو قطره آمونیاک به آن اضافه می کنیم.محاول حاصل آبي تيره است. ( محلول ذخيره است.)براي ساختن محلول كار ۲۰ قطره در يك لوله آزمايش كافي است.

كاربرد: معرف وجود CO2( كه در حضور اين گاز به رنگ زرد مايل به سبز در مي آيد وبا حضور اكسيژن به رنگ آبي تغيير رنگ مي دهد)

 ۲۲- محلول 1% گلوکز

 طرز تهيه: یک گرم گلوکز را به مقداری آب اضافه کرده و حجم آن را به۱۰۰ سی سی می رسانیم.

كاربرد:براي شناسائي گلوگز

۲۳- محلول 2/0% گلوکز

 طرز تهيه: 2/0 گرم گلوکز را به مقداری آب اضافه کرده و حجم آن را به۱۰۰ سی سی می رسانیم

كاربرد:براي شناسائي گلوگز

۲۴- محلول 2/0% ساكارز

 طرز تهيه: 2/0 گرم ساكارز را به مقداری آب اضافه کرده و حجم آن را به۱۰۰ سی سی می رسانیم

كاربرد:براي شناسائي دي ساكاريد(قند را ابتدا بايد هيدروليز كرد وبراي هيدروليز قنداز اسيد كلريدريك استفاده مي كنيم)

۲۵- محلول ۲۰ درصد ساكارز

 طرز تهيه: ۲۰ گرم ساكارز را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل می كنیم

۲۶- محلول2/0% نشاسته

 طرز تهيه: ۲/۰ گرم نشاسته را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل می كنیم

۲۷- محلول 2/0% فروكتوز

 طرز تهيه: ۲/۰ گرم فروكتوز را به مقداری آب اضافه کرده و حجم آن را به۱۰۰ سی سی می رسانیم

۲۸- محلول پپسین

 طرز تهيه: ۲گرم پودر پپسین رادر۵۰سی سی آب درون یک بشر کوچک حل می کنیم.

۲۹- محلول پپسين ۵/۰ %

طرز تهیه:   5/0گرم پودر پپسين را در۱۰۰ ميلي ليتر آب حل مي كنيم

۳۰- تهیه اسید کلریدریک رقيق

 طرز تهيه: اسید کلریدریک 37% را توسط یک استوانه مدرج برداشته داخل بشر حاوی ۱۵۰ سی سی آب مقطر می ریزیم .

كاربرد: این اسید برای آزمایش هضم پروتئین می باشد .

 ۳۱- محلول اوره  يك درصد

طرز تهيه: يك گرم اوره را در ۱۰۰ ميلي ليترآب حل مي كنيم

۳۲- محلول اسيد استيك ۳۳ درصد

طرز تهيه:  ۳۳ميلي ليتر اسيد استيك را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل مي كنيم

۳۳- محلول ۱۰% کلرور کبالت

طرز تهيه: ۱۰ گرم بلور کلرور کبالت را در ۱۰۰ سی سی آب مقطرحل و پس از آن محلول را صاف می کنیم

كاربرد: برای تشخيص تعرق( مشاهده اثر روزنه ها ) در گياهان

كاغذ آغشته به محلول را گذاشته تا خشك شود كه به رنگ آبي در مي آيد ودر روي برگ جاهاي تعرق روزنه ها قرمز رنگ مي شود(در غلظت كم صورتي رنگ مي شود)

۳۴- تهیه سود رقیق

طرز تهيه: ۴گرم سود را در مقداری  آب حل کرده و حجم آن را به یک لیتر می رسانیم .

كاربرد: برای هضم پروتئین ها

۳۵- تهیه معرف تالن (محلول نیترات نقره آمونیاکی)

طرز تهيه: به ۳سی سی محلول نیترات نقره ۳ قطره محلول سود اضافه کنید . رسوب قهوه ای رنگ  Hg2o  تولید می شود .سپس محلول آمونیاک به آن بیافزایید تا رسوب حل شود .

 ۳۶– استيك الكل

طرز تهيه: ۲۵ميلي ليتر اسيد استيك گلاشيال ( يخي ) به اضافه ۷۵ ميلي ليتر الكل صنعتي يا اتانول.

۳۷– كاغذ PTC  : آزمايش چشايي

 طرز تهيه: از پودر خشك ماده فنيل تيوكارباميد محلول يك در هزار تهيه مي كنيم، سپس كاغذ صافي را به صورت باريكه اي ۱×۵ سانتيمتر بريده و آنها را در محلول فرو مي بريم و در جايي آويزان كرده تا خشك شود.

كاربرد:استفاده درحس چشايي

۳۸- تهیه معرف بیوره

 طرز تهيه: ۴گرم سود را در۵۰۰ سی سی آب مقطر حل می کنیم سپس۳گرم سولفات مس آبدار به آن اضافه کرده پس از افزودن ۵ گرم یدور پتاسیم به محلول ۹گرم تارتارات مضاعف سدیم و پتاسیم اضافه کرده و خوب هم زده محلول حاصله آبی رنگ است.

توجه :در صورت ظاهر شدن رسوب سیاه یاقرمز محلول،خراب است.

 كاربرد:معرف پروتئين (درمجاورت محلول آبي پروتئين به رنگ بنفش در مي آيد

 ۳۹- محلول جهت شمارش گلبول های قرمز

  طرز تهیه :  ۱/۰ گرم نمک طعام ، ۵/۳ گرم سولفات سدیم ، ۲۵/۰گرم کلرور جیوه ، حجم آن ها را با  آب مقطر به ۱۰۰ سی سی می رسانیم .

۴۰- محلول رقيق كننده گلبول های قرمز خون= محلول هاين

  طرز تهیه  :   ۵/۱۲ گرم سولفات سديم را در ۱۰۰ ميلي ليتر اب حل وسپس به آن ۳/۳۳ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال اضافه مي كنيم وحجم محلول را به ۲۰۰ميلي ليتر مي رسانيم

 كاربرد:رقيق كردن خون،شمارشRBC

۴۱- محلول رقيق كننده گلبول های سفيد خون= محلول لازايس

   طرز تهیه :   ۲ ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب حل وسپس يك ميلي ليترمحلول ۵/۰درصد متيلن بلو به آن اضافه مي كنيم

 كاربرد: رقيق كردن خون،شمارشWBC

۴۲- تهیه معرف شیف

 طرز تهيه: ۱/۰گرم فوشین در ۱۰۰ سی سی آب مقطر به این محلول گاز  so2 سولفیت سدیم و کمی  Hcl  اضافه می کنیم .

 ۴۳- تهیه محلول لوکاس

 طرز تهيه: ۱۷گرم کلرید روی بدون آب مذاب شده را در ۵/۱۱ میلی لیتر محلول  Hcl ۳۷ ٪حل کرده و به هم زده و بعد در دسیکاتور خشک شده و دیگر بخارات اسید از آن بلند نشود استفاده می کنیم.

 كاربرد: برای تشخیص انواع الکل ها

۴۴- تهیه محلول بندکیت

 طرز تهيه: ۱۷۳ گرم نیترات سدیم و ۱۰۰گرم کربنات  سدیم بی آب را در۸۰۰ سی سی آب مقطر به کمک گرما حل می کنیم .در صورت لزوم از صافي مي گذرانيم و حجم محلول را به ۸۵۰ميلي ليتر مي رسانيم در ظرف دیگری ۳/۱۷ گرم سولفات مس متبلوررا در ۱۰۰ سی سی آب مقطر حل کرده به تدریج  به محلول اول اضافه می کنیم و حجم محلول را به یک لیتر می رسانیم

كاربرد: معرف قند هاي احياء كننده كه توليد رسوب قرمز آجري مي شود.(مونوساكاريد ها ،مالتوز ولاكتوز)

۵ ميلي ليتر ازمحلول بنديكت به محلول مورد نظر مي ريزيم ومحلول را حرارت مي دهيم تا بجوشد وتوليد رسوب قهوه اي آجري رنگ ملاكي براي شناسايي قند ساده مثل گلوكز است توجه :ساكارز قند احياء كننده نيست

۴۵- تهیه فهلینک

 طرز تهيه:

محلول : a

۶/۳۴ گرم سولفات مس متبلور را در مقدار کمی آب مقطر به کمک حرارت حل کرده و حجم آن را به۵۰۰ سی سی می رسا نیم.(اگر محلول كدر بود يكي دو قطره اسيد سولفوريك غليظ به آن اضافه مي كنيم)

محلول :b

۱۷۳ گرم تارتارات سدیم پتاسیم (نمک راشل) را در کمی آب حل کرده و ۱۰۰سی سی سود ۱۵% بدان می افزائیم و حجم محلول را به ۵۰۰سی سی  می رسانیم.

 كاربرد: برای شناسائي هيدرات هاي كربن (محلول گلوكز به رنگ سبز در مي آيد)

 ۴۶- محلول گیمسا

 طرز تهيه: یک گرم پودر گیمسا را با ۶۰ سی سی گلیسیرین مخلوط نموده و به مدت یک ساعت در گرم خانه ۶۰ درجه گرما نگهداری می کنیم. پس از خروج ۶۶سی سی الکل متیلیک ۹۷درجه به آن اضافه می کنیم. این محلول به نام محلول ذخیره گیمسا است . به هنگام استفاده ۵/۲ سی سی از این محلول را با ۳ميلي ليترالکل متیلیک مخلوط کرده و ۱۰۰ سی سی آب مقطر به آن اضافه می کنیم.

كاربرد: برای رنگ آمیزی گلبول های سفید (هسته به رنگ بنفش در مي آيد)

 ۴۷- محلول فوشین قلیایی

 طرز تهيه: یک گرم فوشین قلیایی را در ۱۰۰سی سی آب مقطر به آن حل می کنیم.

 كاربرد: برای رنگ آمیزی بافت های سلولزی در مدت ۵ ثانیه (قرمز رنگ)

۴۸- محلول فوشین آمونياكي

 طرز تهيه: مقداري محلول آمونياك را در الكل ۹۶درجه حل ميكنيم قطره قطره آمونياك اضافه كرده تا بي رنگ شود

 كاربرد:رنگ آميزي كوتين وچوب پنبه(قرمز رنگ)

۴۹- محلول فوشين اسيد

 طرز تهيه: يك گرم رنگ خشك فوشين را در محلول الكل ۵۰% حل مي نمائيم

  ۵۰- محلول کارمن زاجی

 طرز تهيه: به مدت ۲-۱دقیقه در یک بشر ۴ گرم زاج پتاس(زاج آمونياكي) در ۱۰۰ميلي ليترآب حل می کنیم و بوسیله چراغ الکلی آن را به جوش می آوریم سپس یک گرم کارمن قرمز را در هاون سائيده به زاج در حال جوش اضافه می کنیم.۲۰دقیقه بجوشد و پس از سرد شدن آن را با کاغذ صافی، صاف کرده و چند قطره اسید فنیک (برای جلوگیری از فساد) به آن اضافه می کنیم.

كاربرد: برای رنگ آمیزی بافت های سلولزی در مدت ۱۵دقیقه (قرمز آلبالوئي)

۵۱-كارمن بدون زاج

 طرز تهيه: ۲ گرم كارمن بدون زاج رادر۳۰۰ ميلي ليتر آب مقطر حل وسپس حرارت ملايم مي دهيم وبعد آنقدر زاج سفيد(سولفات مضاعف آلومينيم پتاسيم)مي افزايم تا رنگ قرمز تيره گردد ،بعد صاف  مي كنيم(دوام بيشتري دارد)

 كاربرد:رنگ آميزي پارانشيم گياهي ودستجات آوند آبكش

۵۲- محلول لوگل

 طرز تهيه: ۶ گرم يديد پتاسيم(يدور پتاسيم ) را در۲۰۰ ميلي ليتر آب مقطر حل كرده، بلورهاي يد را به آن افزوده( 3 گرم) و آنگاه به كمك آب مقطر حجم را به يك ليتر مي رسانيم

 - لازم است محلول مزبور ۲۴ساعت قبل از به كاربردن تهيه شود، چون يد به آرامي در آب حل مي شود.

- محلول لوگل را مي توان در شيشة موادشيميايي قهوه اي رنگ تا مدتي در آزمايشگاه نگهداري كرد.(در اثر نوربي رنگ مي شود)

 كاربرد: برای تست نشاسته(آبي تيره)، بی حرکت کردن تاژکداران و مشخص کردن هسته درسلول هاي

  روپوست

۵۳- تهیه آبی تولوئیدین

 طرز تهيه: نیم گرم پودر آن را در۱۰سی سی آب مقطر حل می کنیم.

 كاربرد: برای رنگ آمیزی کرو موزوم ها

۵۴- تهیه استو کارمن

 طرز تهيه: يك گرم كارمن را با ۴۵ ميلي ليتراسيد استيك مخلوط كرده و آب مقطر اضافه كرده تاحجم آن به۱۰۰ميلي ليتر برسد ، مخلوط را تادرجه جوش حرارت داده و سپس سرد و صاف مي كنيم.

 كاربرد: برای رنگ آمیزی کروموزم ها وهسته سلول ها

۵۵- تهیه بلودومتیلن(متيلن بلو)

 طرز تهيه:  نیم گرم پودر تجاری بلودومتیل را در یک لیتر آب مقطر حل می کنیم.

كاربرد: براي رنگ آميزي بافت هاي مرده(چوب)،در سلول هاي جانوري براي رنگ آميزي سيتوپلاسم وهسته

۵۶- تهیه سبز ید

طرز تهيه: یک گرم سبز ید را در۱۰سی سی الکل ۷۰ درجه حل می کنیم.

كاربرد: برای رنگ آمیزی بافت های سلولزی در۳۰ثانیه

۵۷- تهیه محلول قرمز کنگو

طرز تهيه: یک گرم پودر آن را در ۱۰۰سی سی آب مقطر حل می کنیم.

كاربرد: برای رنگ کردن بافت های سلولزی (در مدت ۱۵ دقيقه سلولز به رنگ قرمز يا نارنجي در مي آيد)

در پايان كار نمونه ها را با آب مقطر وسپس با الكل ۹۰%شستشو مي دهيم

۵۸- تهیه قرمز خنثی

طرز تهيه: یک گرم پودر آن را با ۱۰۰ سی سی آب مقطر مخلوط کرده و به هم زده تا محلول یک در صد بوجود بیاید .

 كاربرد: برای مشاهده واکوئل ها درپارامسی

۵۹- محلول سبز متیل  يا وردو متيل

طرز تهيه: یک گرم پودر تجارتی را در ۲۰ سی سی الکل ۸۰ درجه حل کرده و با آب مقطر حجم آن را به ۱۰۰ سی سی میرسانیم .

 كاربرد: برای رنگ کردن بافت های چوبی گیاهان در مدت يك دقيقه(بافت چوب به رنگ سبز در مي آيد)

۶۰- تهیه محلول بیسمارک

طرز تهيه: یک گرم پودر قهوه ای بیسمارک را در۱۰۰سی سی الکل اتانول ۸۰ % حل می کنیم.

كاربرد:در مدت نيم دقيقه  بافت هاي سلولز ي را به رنگ زرد متمايل به قهوه اي در مي آورد

۶۱– سودانIII (سياه)

طرزتهيه:    ۵۰  ميلي ليتر استون را به ۵۰ ميلي ليتر الكل اتانول ۷۰% افزوده و سپس سودانIII را تا رسيدن به حد اشباع در محلول حاصله بريزيد، بدين ترتيب محلولي۲/۰درصد فراهم مي آيد.

 كاربرد:براي رنگ آميزي چربي ها وليپوسيت ها

۶۲ – استو اورسئين(محلول تازه به رنگ آلبالوئي سير است)

 طرز تهيه: ۱۰۰ميلي ليتر اسيد استيك غليظ+ ۳/۳گرم اورسئين

اورسئين در اسيد ضعيف خراب مي شود، بنابراين بهتر است كه آن را با رنگ خشك تهيه كنيم، يا آنكه محلول غليظ را نگهداري كنيم و به هنگام لزوم مقداري از آن را رقيق نمائيم.

 كاربرد:مشاهده مراحل تقسيم ميتوز وكروموزوم ها

۶۳– اندوفنل

 طرز تهيه: ۵/۲ گرم از۶،۲ دي كلروفنل را در ۲۵۰ ميلي ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

 كاربرد:شناسائي ويتامين c (در نمونه مورد آزمايش كه بعلت خاصيت احياءكنندگي ويتامين c در صورت موجود بودن اين ويتامين در محيط بي رنگ مي شود.

۶۴– ائوزين

 طرز تهيه: ( محلول آبي : يك گرم ائوزين+ ۹۹ ميلي ليتر آب مقطر)

( محلول الكلي : يك گرم ائوزين+ ۹۹ ميلي ليتر الكل اتانول ۷۰% )

 كاربرد:رنگ آميزي سيتوپلاسم سلول هاي جانوري- رنگ آميزي ديواره سلولي

۶۵– لاكتوفنل

طرز تهیه : مقادير مساوي(وزني) فنل (بلورها)، گليسرول، اسيد لاكتيك و آب مقطر را با هم مخلوط مي كنيم.

۶۶– رنگ ليشمن

 طرز تهيه: ۱۵/۰گرم رنگ ليشمن خشك+۱۰۰ ميلي ليتر الكل متانول(سمي ومرگ آور)

 كاربرد:رنگ آميزي گلبول ها(گلبول ها به رنگ صورتي وهسته گلبول هاي سفيد آبي رنگ مي شود)

۶۷ – محلول نين هيدرين

 طرز تهيه: ۲/۰ گرم نين هيدرين را در ۱۰۰ ميلي ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

 كاربرد:براي جستجوي پروتئين ها(معرف اسيد آمينه) در روش اسپكترومتري وتعيين مقدارپروتئين نمونه كاربرد دارد

توجه : نين هيدرين ماده اي سرطان زاست، در كاربرد آن بايد دقت بسيار كرد. در تماس باپوست به زودي از بين نمي رود چرا كه بدن داراي اسيد آمينه بوده وبه رنگ بنفش در مي آيد.

۶۸ – كريستال ويوله

 طرز تهيه: ۱۴گرم كريستال ويوله را در ۱۰۰ ميلي ليتر الكل ايزوپروپيل۹۵% حل كرده و محلول را دو روز به حال خود گذاشته، سپس صاف مي كنيم، اين محلول، محلول ذخيره است.براي استفاده در باكتري شناسي، محلول را تا ۱۰ برابربا آب مقطر رقيق مي كنيم.

 كاربرد:رنگ آميزي گرم براي باكتري ها، رنگ آميزي بافت كوتين وچوب پنبه 

۶۹- محلول ۵% α- نفتول در اتانول

 طرز تهيه: ۵گرم α- نفتول را در مقداري الكل اتيليك حل كرده وحجم آن را به ۱۰۰ ميلي ليتر مي رسانيم

 كاربرد:براي رنگ آميزي اينولين(در غده هاي ريشه اي گل كوكب، بنه ،غده زعفران وغده لاله) كه به رنگ بنفش در مي آيد

 ۷۰- سافرانين

 طرز تهيه: يك گرم رنگ خشك را در محلول الكل ۵۰% حل مي كنيم سپس۱۰ميلي ليتر آب مقط اضافه مي كنيم تا محلول۱% تهيه شود.

 كاربرد:رنگ آميزي ليگنين ، سوبرين  كه به رنگ قرمز در مي آيند سلولززرد رنگ

۷۱- معرف بارفورد

 طرز تهيه: ۳/۱۳گرم استات مس را در ۲۰۰ ميلي ليتر آب حل كرده و ۸/۱ ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال اضافه مي كنيم

 ۷۲- معرف بيال

 كاربرد: براي شناسائي قندپنتوز ها(رنگ آبي متمايل به سبز)

۷۳- معرف سيلوانف

 كاربرد: براي شناسائي قندكتوزها(فروكتوز)(رنگ قرمز)

۷۴- معرف موليش

 كاربرد:شناسائي قندها.

 براي تمامي قند ها پاسخ ميدهد ودر جداسازي قندهاي مختلف مفيد نيست(رنگ قرمز ارغواني

 كاربرد:شناسائي مونوساكاريد ها(رنگ آبي تيره)

۷۵- محلول رينگر

 طرز تهيه:

الف ) قورباغه : مواد زير را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم :

۳/۰ گرم كلريدكلسيم+۲۵/۰گرم كلريد پتاسيم+۵/۶ گرم كلريد سديم.

ب ) پستانداران : مواد زير را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم :

۳/۰ گرم كلريد كلسيم+۲۵/۰گرم كلريدپتاسيم+۵/۸گرم كلريد سديم.

 كاربرد:براي نگهداري بافت هاي زنده جانوري

۷۶ – محلول هم غلظت با خون پستانداران

 طرز تهيه: ۶گرم كلريد سديم را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

 ۷۷ – آب دريا

 طرز تهيه: ۴۵گرم كلريد سديم+ ۵گرم سولفات منيزيم+۵گرم كلريد منيزيم +۲گرم سولفات پتاسيم هر كدام از اين مواد را بايد جداگانه در مقداري آب مقطر حل كرده و سپس به همديگر افزوده و بشدت تكان داده شود، به اين محلول بهتر است به مدت ۴۸ ساعت هوا داده شود.

 كاربرد:براي نگهداري جانداراني كه ساكن آب دريا هستند

۷۸- محلول فیکساتورFAA (فرمالين- اسيد استيك – الكل)

 طرز تهيه: ۵۰ سی سی الکل اتانول ۹۰ % را با مقدار ۱۰ سی سی فرمالين ۴۰% مخلوط کرده بعد مقدار ۴۰سی سی آب به آن می افزاییم .سپس ۲ ميلي ليتر اسيد استيك گلاسيال و۲۵ميلي ليتر فرمالين تجارتي (۴۰%)به آن اضاف مي كنيم.

 كاربرد: برای نگهداری بافت های گیاهی،تثيبت كننده اندام هاي گياهي

 79-دو روش فيكسه كردن بافت ها

الف – فيكساتور بون (  Bouin) : براي بافت هاي جانوري كاربرد دارد.

طرز تهيه : محلول اشباح شده اسيد پيكريك را با ريختن 2گرم از آن در 100 ميلي ليتر آب مقطر سرد تهيه كرده و سپس آن را صاف مي كنيم، به اين محلول 6 ميلي ليتر اسيداستيك گلاشيال و 30 ميلي ليتر فرمالين تجارتي (40% ) اضافه مي كنيم، ماده اي را كه در اين محلول مي اندازيم در فاصله 12 تا 48 ساعت ثابت مي شود، اما اگر مدت بيشتري هم در اين حال بماند اشكالي ندارد.( البته براي نگهداري درازمدت، بايد ماده را به درون الكل 70% انتقال داد.)

ب – فيكساتور فرمالين- الكل : براي بافت هاي گياهي كاربرد دارد.

 6 ميلي ليتر فرمالين 40% و 100 ميلي ليتر الكل 70% را مخلوط كرده، ماده مورد نظر را در مدت 24 ساعت در اين محلول مي اندازيم.براي نگهداري درازمدت، ماده را به الكل 70% انتقال مي دهيم.

 

یک پرسش بزرگ در زیست شناسی حل شد

یکی از اساسی ترین پرسشها در زیست شناسی این است که چرا نرها اسپرم و ماده ها تخمک می سازند .محققان استرالیایی کشف کردند که مشتقات ویتامین Aباعث تولید تخمک واسپرم در ماده ها و نرها می شود سلولهایی که در نهایت به تخمک یااسپرم تبدیل می شوند در جنین نر و ماده یکسان هستند به این سلولها سلولهای جنینی گفته می شود این که سلولهای جنینی به شکل تخمک یا اسپرم رشد کنند بستگی به زمان رخ دادن میوز در آنها دارد.در ماده ها میوز قبل از تولد رخ می دهد و تخمک تشکیل می شود در حالی که در نرها میوز بعد از تولد رخ می دهد و اسپرم تشکیل می شود .این محققان دریافتند که اسید رتینوئیک که یکی از مشتقات ویتامینA است باعث می شود سلولهای جنینی در ماده ها شروع به میوز کنند و در نتیجه تخمک ساخته شود و در جنین های نر آنزیمی پیدا کرده اند که رتینو ئیک اسید را از بین می برد و در نتیجه میوز را تا پس از تولد متوقف می کند و نتیجه آن تولید اسپرم است.

فتو سنتز

سلولهای گیاهی با استفاده از کلروفیل و از راه فتوسنتز، انرژی خود را تأمین می‌کنند. فتوسنتز دو مرحله دارد. مرحله اول شامل دو سیستم نوری است و مرحله دوم یک چرخه تثبیت کربن که اصطلاحاً سیکل کالوین نامیده می‌شود. در این فرآیند، گیاه نور خورشید، آب و CO2 را به گلوکز و ATP تبدیل می‌کند. اکسیژن هم که محصول جانبی این واکنش است، وارد جو می‌شود. این توانایی گیاهان نه تنها منابع گلوکز مورد استفاده بسیاری از سلولهای جانوری را تأمین می‌کند، بلکه در تولید اکسیژن برای تنفس آنها نیز نقش دارد. واکنش فتوسنتز را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

6H2O +C6H12O6+ 6O2 = 6CO2+ 12H2O + Light

اگر دوست دارید درباره مراحل فتوسنتز بیشتر بدانید، مطالب زیر را مطالعه کنید:

اول: سیستم های نوری
فتوسنتز هیچگاه بدون وجود نور انجام نمی شود. در این سیستم های نوری، ATP تولید می‌شود که به تبدیل CO2 به گلوکز کمک می‌کند.

دوم: سیکل کالوین
چرخه کالوین، فرآیندی است که در طی آن اتمهای کربن موجود در CO2 " تثبیت " می‌شوند و به صورت مولکول گلوکز در می‌آیند.


اول: سیستم های نوری

آن بخش از فتوسنتز که بدون حضور نور انجام نمی شود، شامل دو سیستم نوری پی در پی است. این دو سیستم در غشای تیلاکوئید کلروپلاست قرار دارند و به کمک مولکولهای برانگیخته کلروفیل اداره می‌شوند.
برای شروع فتوسنتز، ابتدا مولکول کلروفیل موجود در سیستم نوری دوم توسط نور خورشید تحریک می‌شود و مقداری انرژی آزاد می‌کند. این انرژی مولکول آب را می‌شکند و نیم مول اکسیژن و +2H آزاد می‌کند.
در این فرآیند دو الکترون از مولکول آب گرفته می‌شود. این الکترونها توسط نور به حالت برانگیخته می‌رسند. وقتی الکترونها می‌خواهند به حالت پایه خود برگردند، مجبور می‌شوند از یک فسفریلاسیون اکسیداتیو عبور کنند. در طی همین فرآیند است که یک مولکول ATP ساخته می‌شود.
هنگامی که الکترون‌ها می‌خواهند به حالت پایه خود باز گردند، سیستم نوری اول دوباره آنها را تحریک می‌کند. این کار باعث می‌شود که سطح انرژی الکترون بازهم بالاتر برود. الکترونهای برانگیخته برای تولید +NADP و +H به کار می‌روند. پس از آن مولکول NADPH که دارای انرژی بسیار زیادی است، وارد چرخه کالوین می‌شود تا سیکل تثبیت کربن انجام گردد.

دوم: سیکل کالوین


مرحله دوم فتوسنتز،می تواند در تاریکی نیز صورت گیرد. این مرحله در استرمای کلروپلاست انجام می‌شود. در این مرحله مولکولهای کربن موجود در گاز کربنیک (Co2) تثبیت می‌شوند و به فرم مولکول گلوکز در می‌آیند. واکنش های چرخه کالوین به ترتیب زیر است:


1. یک مولکول قند پنج کربنی به نام ریبولوز بی فسفات یا RuBP، مولکول های دی اکسید کربن حل شده در استرما را به هم متصل می‌کند. این فرآیند که تثبیت CO2 نام دارد به کمک آنزیمی با نام RuBP کربوکسیلاز انجام می‌شود. این آنزیم کاتالیزور واکنش است و در حضور آن، یک مولکول شش کربنی ناپایدار ساخته می‌شود. مولکول ناپایدار بلافاصله می‌شکند و دو مولکول سه کربنی ایجاد می‌شود. این مولکول 3- فسفوگلیسرات (3PG) یا فسفوگلیسریک اسید (PGA) نامیده می‌شود.
2. دو مولکول 3PG با اضافه شدن یک گروه فسفات پر انرژی از مولکول ATP و سپس شکستن باند فسفات و افزایش هیدورژن از +NADP+H، به یک قند سه کربنی فسفاته تبدیل می‌شوند. این مولکول گلیسرالدهید 3- فسفات (G3P) یا فسفوگلیسرالدهید (PGAL) نامیده می‌شود.
3. این سیکل سه بار تکرار می‌شود. سه مولکول CO2 مصرف می‌شود و شش مولکول G3P ایجاد می‌گردد. با این وجود فقط یکی از این شش مولکول، از چرخه خارج می‌شود. پنج مولکول دیگر در چرخه باقی می‌ماند و طی یک فرآیند بسیار پیچیده برای تولید مجدد RuBP بیشتر به کار می‌روند تا چرخه به همین ترتیب ادامه پیدا کند. پس از اینکه چرخه شش بار طی شد، دو مولکول G3P تولید می‌شود. این دو مولکول با هم ترکیب می‌شوند و یک مولکول گلوکز ایجاد می‌گردد.

کبد چرب بیماری کم تحرکی

غيير الگوي غذايي در دهه‌هاي اخير و بخصوص افزايش مصرف غذاهاي چرب و آماده و عدم تحرك و فعاليت فيزيكي منظم باعث افزايش وزن و چاقي در بيشتر افراد شده است. يكي از عوارض اين تغيير الگوي زندگي شيوع بيماري‌هاي مختلف و از جمله بيماري كبد چرب است.

 كبد در قسمت بالايي و راست شكم، درست در زير ديافراگم قرار دارد و اين بيماري به دليل نشست چربي ـ به دليل عدم توانايي كبد در سوزاندن چربي اضافي ـ به‌وجود مي‌آيد كه ممكن است كبد در اين حالت ورم كند يا سلول‌هاي آن تخريب شده و بيماري به سمت سيروز (تخريب كبد) پيش برود.

نشانه‌ها

در بيشتر موارد، افراد چاق، بيماران ديابتي يا مبتلايان به چربي خون بالا به اين عارضه دچار مي‌شوند؛  درد مبهم و خفيف در قسمت فوقاني سمت راست شكم يكي از علائم اين بيماري است اما متاسفانه بسياري از بيماران بدون علامت باليني هستند و فرد اغلب زماني به پزشك مراجعه مي‌كند كه به درجاتي از سيروز مبتلا شده است، زيرا در بيماري كبد چرب علائم اغلب بيماري‌هاي كبدي نظير درد شديد غير قابل تحمل، تهوع و استفراغ، زردي و تب و لرز ديده نمي‌شود؛ معمولا بيماري بدون علامت است و اغلب پزشك در بررسي آزمايشگاهي يا سونوگرافي يا سي‌تي‌اسكن كه به علل ديگر انجام مي‌شود، متوجه آن مي‌‌شود.

علت‌ها

بيماري كبد چرب ممكن است به علت مصرف برخي داروها، چاقي، گرسنگي، سوءتغذيه، كاهش سريع وزن و... ايجاد شود، اما علت عمده بيماري كبد چرب، چاقي است. به‌طوري كه در آمريكا حدود يك سوم افراد بالغ دچار بيماري كبد چرب (بيماري كم تحركي و چاقي) هستند.

 اين بيماري با وزن بيمار ارتباطي مستقيم دارد و به دليل افزايش چاقي در جوامع مختلف شيوع آن رو به افزايش است. بايد گفت كه در ابتلا به اين بيماري ميزان چربي بدن و اندازه دور شكم (دور شكم بيش از 102 سانتي‌متر در آقايان و 88 سانتي‌متر در خانم‌ها) نقش مهم‌تري از وزن دارد، اما بيماري در هر سني به وجود مي‌آيد كه بيشترين شيوع آن بين 40 تا 60 سالگي است و ـ در كشور ما برعكس اكثر كشورهاي جهان ـ در ميان خانم‌ها بيشتر ديده مي‌شود.

درمان

انسان بدون كبد نمي‌تواند زنده بماند؛ جالب است بدانيد كه كبد تنها عضو بدن است كه خودش دوباره بازسازي مي‌شود و حتي اگر بيش از 70درصد آن برداشته شود، دوباره به اندازه و شكل طبيعي برخواهد گشت.

هرچند احتمال وقوع مرگ يا از كار افتادن كامل كبد در پي بروز عارضه «كبد چرب» بسيار نادر است، اما به دليل عملكرد حياتي كه كبد در تصفيه و پالايش خون، تنظيم هورمون‌هاي بدن، ذخيره گلوكز (قند)، ترشح صفرا و كمك به هضم غذا و... دارد، توجه به درمان بموقع آن بسيار اهميت دارد.

بهترين روش و آسان‌ترين راه درمان كبد چرب حذف عوامل ايجادكننده بيماري است. به عنوان مثال فرد چاقي كه دچار كبد چرب شده است با كنترل وزن و فرد ديابتي با كنترل ديابت خود از بيماري كبد چرب رهايي پيدا مي‌كند. در ضمن دارو درماني نيز مي‌تواند در كنترل بيماري تاثير داشته باشد.

بيماري كبد چرب قابل درمان است و مي‌توان با اصلاح شيوه تغذيه از طريق يك رژيم غذايي سالم و متعادل، كم‌كالري و كم چرب به همراه فعاليت‌هاي بدني و ورزش منظم (دست‌كم 5 بار در هفته و هر بار 20 دقيقه پياده روي يا دويدن آهسته)، كنترل وزن بخصوص چاقي شكمي و كنترل دقيق قند خون با كمك پزشك در جهت درمان اين بيماري، نتيجه مطلوبي را به دست آورد.  براي حفظ سلامتي اين عضو حياتي بدن از قرار گرفتن در معرض عوامل سمي محيط زيست شامل دود اتومبيل يا پاك‌كننده‌هاي شيميايي و حل‌كننده‌ها تا آنجا كه مي‌توانيد خودداري كرده و با اضافه كردن ويتامين‌هاي آنتي‌اكسيدان مثل ويتامين E و C و مواد معدني نظير روي و سلنيوم به برنامه غذايي، از كبد خود در برابر آسيب راديكال‌هاي آزاد محافظت كنيد.

درمان سنگ کلیه با طب گیاهی

تهیه معجونی برای دفع سنگ کلیه با طب گیاهی

مرحله اول:
خارخاسک ۲۰۰ گرم + دم گیلاس 150 گرم + ناخونک(اکلیل الملک) ۱۵۰ گرم => همه را شسته و در یک و نیم لیتر (۶ لیوان) آب گذاشته و روی حرارت ملایم آنها را پخته و وقتی به حدود 4 لیوان آب رسید شعله را خاموش کرده و کنار می گذاریم تا دَم بِکشد و بعد از 1 ساعت آن را تصویه و صاف کرده و در یخچال نگه داری کنید.

مرحله دوم:
۱۰ گرم کاکُل ذرت را در یک لیوان آب جوش مثل چای دم کنید(شعله حرارتی را موقع ریختن کاکل ذرت خاموش کنید).

مرحله سوم:
هر ۶ ساعت بین وعده های غذائی، نیم لیوان از این جوشانده را با نیم لیوان جوشانده تازه کاکل ذرت، ولرم(کمی گرم) کرده و با مقداری شکر یا نبات شیرین کرده و میل کنید.

تولید قشروف با استفاده از سلول های بنیادی

به گزارش ايسنا ، به گفته اين محققان، اين دستاورد نشانگر روش جديدي از تفكر در بازسازي بافت است. اين كار مي‌تواند به درمان‌هاي جديد و موثرتر با نتايج پردوام‌تر منجر شود.

غضروف يا همان كمك‌فنر درون مفاصل با گذشت زمان و در اثر آسيب‌ديدگي فرسوده شده و قادر به بهبود خود نيست. آسيب‌هاي در اثر ضربه ممكن است منجر به پارگي‌هاي كوچكي بر روي غضروف ‌شود كه هيچ‌وقت درمان نشده و در طول زمان بدتر مي‌شوند. تروما و آرتروز مقصرهاي اصلي حواشي پياده‌روي و دويدن آرام هستند.

هنگامي كه آسپرين و استراحت ديگر دردي دوا نكرد، فرد آسيب ديده بايد تن به عمل جراحي بدهد و در حالي كه فرآيند پيوند استخوان در دهه‌هاي اخير مورد استفاده قرار گرفته، ترميم غضروف با شيوه‌هاي جديد نيز به صورت روزافزوني در حال توسعه است.

در عمل جراحي براي ترميم و بازسازي غضروف، معمولا غضروف سالم را از يك محل ديگر گرفته و اين بافت را در محل آسيب‌ديده پيوند مي‌زنند. در رويكردي ديگر، پزشكان سلول‌هاي جديد غضروف را در آزمايشگاه پرورش داده و آنها را براي جايگزيني غضروف سائيده شده به محل تزريق مي‌كنند.

در شيوه جديد دانشمندان پن، از آنجايي كه سلول‌ها را به طور مستقيم از خود بيمار مي‌گيرند برخلاف فناوري‌هاي جديد پيوند ترميم به واكنش سيستم ايمني بدن منجر نشده، ازاين رو هيچ خطري در مورد احتمال رد كردن سلولهاي پيوندي توسط بدن وجود ندارد.

در حال حاضر دانشمندان در حال آزمايش اين شيوه با استفاده از سلول هاي بنيادي بالغ بر روي گوسفندان بوده كه از مغز استخوان گرفته شده و با يك محلول هيدروژل اسيد هيالورونيك مخلوط شده ودر مفصل آسيب ديده تزريق مي‌شوند. در اين حالت سلول‌هاي بنيادي به طور بيولوژيك به سلولهاي فرم‌دهنده غضروف تبديل مي‌شوند.

براي شكل‌گيري اين مواد در محل آسيب‌ديده به يك منبع نور ماوراء بنفش نياز است اما نور مرئي نيز مي‌تواند اين كار را انجام دهد. اين فرآيند شبيه پركردن دندان توسط دندان‌پزشكان است.

خنده بازار در زیست شناسی

 

تقلب
محسن: وحید چرا برادرت را از جلسه امتحان انداختند بیرون؟
وحید: چون تقلب کرده بود تازه باز هم درست ننوشته بود .
محسن: چه جوری؟
وحید: هیچی سر امتحان زیست شناسی دنده هایش را شمرده بود . نوشته بود ده جفت . در صورتی که دو جفت هم دند ه آزاد بوده چون از جلو به جناغ متصل نیستند نشمرده بود . این بود که غلط نوشت .

رویش قارچ در کوهستان

معلم: بگو ببینم چرا قارچ در نقاط کوهستانی و پر باران می روید؟

شاگرد: چون به شکل چتر است!!!

* نازایی ارثی است! اگر پدر بزرگ شما فرزندی نداشته، اگرپدر شما فرزندی نداشته پس شما هم فرزندی نخواهید داشت!

*چطور می شه مرگو شکست داد؟   اینکه هرگز متولد نشی

*کاندیدای انتخاباتی در سخنرانی اش گفت : شما را از کمونیسم، فاشیسم  ، کاپیتالیسم، لیبرالیسم و صهیونیسم نجاتتون می دم. پیرزنی گفت : ننه روماتیسم منو هم خوب کن

* مردی نصف شب به دکتر خانوادگی شان تلفن زدکه: دکتر خواهش می کنم زود بیا منزل ما که همسرم دارد از شدت درد به خودش می پیچد. به گمانم دچار آپاندیسیت شده . چون علاوه بر درد در اطراف ناف حالت تهوع دارد و.......دکتر با آرامش جواب داد: غیر ممکن است جانم .آپاندیس همسرت را خودم سال پیش در آوردم . هیچ بشری هم تاکنون دو تا آپاندیس نداشته .مرد گفت: یقینا همین طور است ، ولی بعضی آدمها هستند که همسر دومی هم دارند

* پیتر کوچولو به عیادت معلمشان رفته بود . وقتی برگشت ، با تاسف سری تکان داد و به همکلاسی هایش گفت: متاسفانه هیج امیدی نیست . او فردا به مدرسه می آید .

*اولی: تو دوست داری توی آب گرم خفه شی یا آب سرد؟ دومی: توی آب سرد . اولی : چرا؟ دومی : چون شنیدم سرما باعث می شه که سلولهای بدن به اکسیژن کمتری نیاز داشته باشند و با سرعت کمتری آن را مصرف کنند . در اینصورت ممکنه تا ده دقیقه زیر آب زنده موند. تو چطور؟

 

 

 

اولی: من آب گرم رو ترجیح می دم . چون اصلا حوصله سرماخوردگی رو ندارم.

ماهیچه های بدن

یچ فکرش را کرده‌اید اگر عضلات‌تان را از شما بگیرند، چه شکلی می‌شوید؟ اصلا می‌توانید بدون عضلات‌تان و صرفا با تکیه بر استخوان‌هایتان بایستید؟ عضلات علاوه بر کمکی که به ایستادن‌ می‌کنند، در راه رفتن هم به کمک‌مان می‌آیند. ماهیچه‌ها علاوه بر حرکت، مخزن گلیکوژن (شکل ذخیره‌ای قند) هم هستند که به موقع از آن مخزن نیز استفاده می‌شود.

 

ماهیچه چگونه کار می‌کند؟

حرکت زمانی ایجاد می‌شود که پیام‌های ارسالی از دستگاه عصبی باعث انقباض عضله شوند. حرکت آگاهانه بدن به وسیله عمل متقابل عضلات اسکلتی، استخوان‌ها و مفاصل صورت می‌پذیرد.

بیشتر عضلات یک استخوان را به استخوان دیگر مرتبط کرده و از یک مفصل عبور می‌کنند. وقتی یک عضله منقبض می‌شود، استخوان‌ها را می‌کشد و به حرکت درمی‌آورد. بسیاری از عضلات، به صورت جفتی هستند؛ به طوری که در هر سمت یک مفصل یک عضله قرار می‌گیرد و حرکات مخالف را ایجاد می‌کند؛ برای مثال، در بازو، عضله سه‌سر با انقباض خود، بازو را صاف می‌کند و عضله دو سر با انقباض خود باعث خم شدن بازو می‌شود.

ماهیچه یعنی چه؟در فرهنگ دهخدا در توصیف “ماهیچه ” آمده است که برخی از بافت‌های بدن دارای دو سر باریک بوده و به شکل ماهیان کوچکی‌اند که موجب حرکت موجود زنده البته نوع حیوان و انسان می‌شوند. این اعضا هنگامی که منقبض می‌شوند، مانند موشی می‌مانند که زیر پوست حرکت می‌کنند.به این بافت‌ها ماهیچه یعنی ماهی کوچک یا مانند ماهی یا موشک یا موش‌گوشت یا بافت گوشتی شبیه موش نیز می‌گویند. البته کلمه ماهیچه در آشپزی و معماری نیز به کار می‌رود.

هیچ فکرش را کرده‌اید اگر عضلات‌تان را از شما بگیرند، چه شکلی می‌شوید؟ اصلا می‌توانید بدون عضلات‌تان و صرفا با تکیه بر استخوان‌هایتان بایستید؟ عضلات علاوه بر کمکی که به ایستادن‌ می‌کنند، در راه رفتن هم به کمک‌مان می‌آیند. ماهیچه‌ها علاوه بر حرکت، مخزن گلیکوژن (شکل ذخیره‌ای قند) هم هستند که به موقع از آن مخزن نیز استفاده می‌شود.نگاهی می‌اندازیم به این عضو مهم که ۴۰ درصد وزن ماده خشک بدن را تشکیل می‌دهد.

عضله انواع و اقسام داردعضلات دسته‌هایی از بافت لیفی یا فیبری هستند که بدن را حرکت می‌دهند، وضعیت قرارگیری آن را حفظ می‌کنند و اعضای داخلی مثل قلب، روده‌ها و مثانه را به کار می‌اندازند. این کارکردها به وسیله ۳ نوع عضله مختلف انجام می‌شود که عضلات اسکلتی بزرگ‌ترین گروه آنها را تشکیل می‌دهند. عضلات به وسیله پیام‌های ارسالی از دستگاه عصبی کنترل می‌شوند.

عضلات اسکلتی را می‌توان آگاهانه کنترل کرد، در حالی که دو نوع دیگر عضله فعالیت خودکار دارند. بیشتر عضلات اسکلتی، ارتباط دو استخوان مجاور را برقرار می‌سازند. یک طناب قابل انعطاف از بافت لیفی به نام تاندون به یک انتهای عضله متصل می‌شود، به انتهای دیگر عضله یک تاندون یا صفحه‌ای از بافت همبند متصل می‌شود.

عضلات اسکلتی نه تنها باعث حرکت قسمت‌های مختلف بدن می‌شوند بلکه به حفظ وضعیت بدن در حالت‌های ایستاده، نشسته یا خوابیده نیز کمک می‌کنند.

اسامی‌برخی از عضلات، بیانگر کار آنهاست. بازکننده‌ها، مفاصل را صاف می‌کنند، خم کننده‌ها آنها را تا می‌کنند، نزدیک کننده‌ها، اندام را به سمت بدن نزدیک می‌کنند، دورکننده‌ها، آنها را از بدن دور می‌کنند و راست کننده‌ها قسمت‌هایی از بدن را بلند می‌کنند یا بالا نگه می‌دارند.عضله اسکلتی که استخوان‌ها را می‌پوشاند و به حرکت درمی‌آورد، عضله اسکلتی که اندام‌ها و بدن را حرکت می‌دهد، از رشته‌های دراز، قوی و موازی تشکیل شده است. این نوع عضله، قادر به انقباض سریع و قوی است ولی تنها به مدت کمی ‌می‌تواند با حداکثر قدرت کار کند.عضله قلبی که دیواره‌های قلب را تشکیل می‌دهد. عضله قلبی خون را به سراسر بدن می‌راند.

این عضله رشته‌هایی کوتاه، شاخه دار و متصل به هم دارد که شبکه ای را در داخل دیواره‌های قلب تشکیل می‌دهند. این نوع عضله می‌تواند بدون خستگی، مدام کار کند. عضله صاف که در دیواره لوله گوارش، رگ‌های خونی و مجاری تناسلی و ادراری وجود دارد.عضله صاف، کارکردهایی چون حرکت دادن غذا در لوله گوارش را بر عهده دارد. این عضله از رشته‌هایی کوتاه و دوکی شکل تشکیل شده است که به هم متصل شده، صفحاتی را تشکیل می‌دهند و می‌توانند به مدت‌های طولانی کار کنند.

ترین‌های عضلات

o کوچک‌ترین عضله: استاپدیوس یا عضله رکابی که استخوان رکابی را در گوش میانی کنترل می‌کند و کمتر از ۱۳ میلی متر طول دارد.
o قوی‌ترین عضله: قوی ترین عضله در بدن انسان یک جفت عضله ماستر یا ماضغه است که مربوط به جویدن بوده در دو طرف لب قرار دارد. در ماه آگوست سال ۱۹۶۸ در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه فلوریدای آمریکا، شخصی به نام ریچارد هوفمن، رکورد جدیدی در کارایی این عضله ماستر از خود به جا گذاشت و موفق شد با انقباض این عضله فشاری معادل ۴۴۲ کیلو گرم را برای مدت ۲ ثانیه روی دستگاه فشار سنج مربوطه ثبت نماید.
o پرکارترین عضله: عضلات چشم به طور متوسط در طی شبانه روز ۱۰۰ هزار بار حرکت می‌کنند که بخش عمده ای از این رقم مربوط به زمانی است که انسان خواب است و خواب می‌بیند.
o بزرگ‌ترین عضله: در میان ۲۶۰ عضله در بدن، بزرگ‌ترین عضله، عضله نشیمنگاهی بزرگ یا گلوتئوس ماگزیموس است که تا ران ادامه دارد.

در بدن چند عضله داریم؟

بـدن انسان از ۲۶۰ عضله تشکیل شده که اکثر آنها به صورت جفت هستند. عضلات، ۴۵ درصد وزن کل از ماده خشک بدن را به خود اختصاص می‌دهند. عضلات از بافت فیبری تشکیل شده‌اند. میوفیبریل‌ها (فیبرهای تشکیل دهنده ماهیچه‌ها) قابلیت انقباض دارند.

فیبرهای تشکیل‌دهنده عضلات در بدن خود نیز به ۲ نوع متفاوت تقسیم‌بندی می‌شوند.
فیبر کند: فیبر کند یا قرمز، انقباض کند و مداوم داشته و دیر خسته و فرسوده می‌شود. ظرفیت حمل اکسیژن بالا داشته و بنابراین در تمرینات هوازی کاربرد دارد.

فیبر تند: فیبر تند یا سفید، انقباض سریع و قدرتمند داشته اما خیلی زود خسته و فرسوده می‌شود. ظرفیت حمل اکسیژن در آنها اندک است و در تمرینات بی‌هوازی کاربرد دارند.
معمولا عضلات در بدن به صورت جفت عمل کرده، به‌طوری که هر سمت یک مفصل یک عضله قرار می‌گیرد و حرکات مخالف را به کمک هم پدید می‌آورند. این جفت عضله، عضله موافق و عضله مخالف نامیده می‌شوند. مثلا در بازو، عضله سه سر با انقباض خود سبب صاف شدن بازو و عضله دو سر با انقباض خود، سبب خم شدن بازو می‌شود.

آتروفی یا تحلیل رفتن عضله: هنگامی ‌که عضلات برای مدت طولانی فعال نباشند، به تدریج حجمشان تحلیل رفته و کوچک می‌شوند که به آن آتروفی می‌گویند.
هیپرتروفی یا حجیم شدن عضله: هنگامی ‌که فعالیت عضلات افزایش می‌یابد، سبب افزایش حجم و اندازه سلول‌های عضلانی می‌شود که هیپرتروفی نام دارد.

ایزومتریک یا ایزوتونیک؟

o تمرینات ایزوتونیک: در این تمرینات، عضلات منقبض شده و طولشان کاهش یافته و کوتاه می‌شوند. بیشتر تمرینات از همین نوع است. مانند خم و راست کردن بازو همراه با وزنه.
o تمرینات انفرادی: به تمریناتی گفته می‌شود که تنها یک مفصل و یک گروه از عضلات را درگیر می‌کند.
o تمرینات ترکیبی: به تمریناتی اطلاق می‌شود که هم‌زمان چند گروه از عضلات را درگیر کرده و حرکت حول چند مفصل انجام می‌گیرد.
o تعداد: به یک بار بلند کردن وزنه و پایین آوردن آن اطلاق می‌گردد.
o ست یا نوبت: به چند بار بلند کردن و پایین آوردن وزنه (به اصطلاح زدن وزنه) بدون وقفه اطلاق می‌شود.
یک ست متشکل از ۱ تا ۵ تکرار سبب افزایش قدرت عضلات گشته اما به استقامت آنها نمی‌افزاید.
یک ست متشکل از ۶ تا ۱۲ تکرار سبب افزایش قدرت، حجم و استقامت عضلات می‌شود.
یک ست متشکل از ۱۳ تا ۳۰ تکرار سبب افزایش حجم و استقامت عضله می‌شود.
یک ست متشکل از ۲۰ تکرار و بالاتر یک تمرین هوازی محسوب می‌شود.

چگونه عضلانی شویم؟

تصور کنید که شما با یک عضله خاص در بدن وزنه‌ای به وزن ۱ کیلوگرم را روزانه بلند می‌کنید. هنگامی‌که این وزنه از ۱ کیلوگرم مثلا به ۵ کیلوگرم افزایش می‌یابد، ابتدا با بلند کردن آن وزنه به‌طور مکرر در فیبرهای عضلات یک پارگی بسیار ریز پدید می‌آید.

سپس بدن شما سعی می‌کند با آن وزنه جدید سازگاری حاصل کرده و نیروی عضله مورد نظر را افزایش دهد بنابراین هنگام ترمیم، فیبرهای آسیب دیده آنها را قوی‌تر و با استحکام‌تر از پیش بازسازی می‌کند. بر خلاف تصور هنگامی‌که به حجم عضلات افزوده می‌شود، در واقع به اندازه سلول‌های عضلانی افزوده می‌شود و نه به تعداد آنها. تعداد سلول‌های عضلانی در طول حیات ثابت می‌مانند اما این تعداد در افراد مختلف متفاوت است.

یکی از عللی که برخی افراد سریع‌تر عضلانی می‌شوند، نیز همین موضوع است بنابراین عضلات پس از انجام تمرینات با وزنه نیاز به زمان دارند که مجددا خود را ترمیم کنند. این مدت، زمان ترمیم یا ریکاوری نام دارد. بنابراین شما هیچ‌گاه نباید روی یک گروه عضلات هر روز و بدون وقفه کار کنید زیرا در این صورت تنها به عضلات خود آسیب وارد می‌آورید. زمان ترمیم معمولا ۲ تا ۳ روز است. در روند سازگاری نه تنها حجم سلول‌های عصبی افزایش می‌یابد بلکه به تعداد مویرگ‌هایی که به عضلات خون‌رسانی می‌کنند نیز افزوده می‌شود زیرا عضله بزرگ‌تر و پرکارتر به خون، اکسیژن و مواد مغذی بیشتری نیاز دارد. یک عامل بسیار مهم دیگر در توانایی بدن به عضلانی شدن وجود دارد و آن هم وراثت است.

انواع ساختارهای بدنی

o اکتومورف: بدن لاغر با استخوان‌بندی کوچک. افزایش حجم عضلات در این نوع ساختار جسمی ‌دشوار است.
o مزومورف: بدن عضلانی با چربی اندک. افزایش حجم عضلات در این نوع ساختار جسمی‌ تقریبا آسان است.
o آندومورف: چاق با استخوان‌بندی درشت. این افراد مستعد اضافه وزن هستند؛ البته از نوع چربی، نه ماهیچه.

اعترافات جالب یه آقا مهندس    بخونین بخندین

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
.
.
.
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
.
.
.
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
.
.
.
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس ۴ – ۵ نفر شلوغو آورد بیرون زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !
.
.
.
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
.
.
.
اعتراف می‌کنم سر فینال جام جهانی‌ تا لحظه‌ای که اسپانیا گل زد فکر می‌کردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی‌، گل هم که زد کلی‌ لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
.
.
.
یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد از مدت ها دیدم ، کلی ریش گذاشته بود
با خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم
.
.
.
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده
.
.
.
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
.
همین الان در قسمت نظرات اعتراف کن…زووود…می خوایم بخندیم !

کی فک میکنه باهوشه؟                  خودتونو امتحان کنین

 

به عکس نگاه کنید وسعی کنید شخص موجود در عکس را پیداکنید

فقط ۱۲۰ ثانیه (۲ دقیقه) بیشتر ادامه ندهید زیرا تیز هوش نیستید.

.
.
.
.
جواب ادامه مطلب است

به عکس نگاه کنید وسعی کنید شخص موجود در عکس را پیداکنیدتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net كلیك كنید

فقط ۱۲۰ ثانیه (۲ دقیقه) بیشتر ادامه ندهید زیرا تیز هوش نیستید.تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچك » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net كلیك كنید

.
.
.
.
جواب ادامه مطلب است

:چند بار سعی کنید قبل ازاینکه جواب را ببینید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
نتونستی پیداش کنی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...
اشکال نداره،رفته زیر آب.
اومد بیرون،خبرت میکنم

سلول های بنیادی

سلول های بنیادی چیست؟

سلول های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می توانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیك یا آزمایشگاهی به سلول هایی با عملكردهای اختصاصی مانند سلول های عضلانی قلب یا سلول های تولیدكننده انسولین در پانكراس و... تبدیل شوند.
تحقیقات در زمینه سلول های بنیادی دو ویژگی مهم دارند كه آنها را از انواع سلول های دیگر متمایز می سازد:
۱- توان نوسازی سلول های نامتمایزی هستند كه توانایی تكثیر نامحدود خود را دارند و در حالت نامتمایز باقی بمانند.
۲- پرتوانی:سلول های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می توانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیك یا آزمایشگاهی به سلول هایی با عملكردهای اختصاصی مانند سلول های عضلانی قلب یا سلول های تولیدكننده انسولین در پانكراس و... تبدیل شوند.
دانشمندان در ابتدا با دو نوع از سلول های بنیادی كه از حیوانات و انسان ها به دست آمده بودند، شامل سلول های بنیادی جنینی و سلول های بنیادی بالغین كار می كردند كه این دو دسته سلولی عملكردها و ویژگی های مختلفی دارا هستند.
بیشتر از ۲۰ سال قبل دانشمندان توانستند سلول های بنیادی را از جنین ابتدایی موش جدا كنند و با مطالعه سالها جزئیات بیولوژی سلول های بنیادی موش؛ در سال ۱۹۹۸ دانشمندان موفق به جدا كردن سلول های بنیادی جنینی از جنین انسان و رشد آنها در محیط آزمایشگاه شدند و این سلول ها را سلول های بنیادی جنینی انسان نامیدند. این سلول های همانطور كه از نامشان مشخص است از جنین های ۴ یا پنج روزه كه از تخم های آزمایشگاهی بارور می شوند به دست می آیند و در محیط آزمایشگاهی در محیط كشت های اختصاصی رشد داده می شوند.
سلول های بنیادی بالغین، سلول های نامتمایزی هستند كه در بین سلول های تمایز یافته بافت ها و ارگان های بدن انسان یافته می شوند و توانایی نوسازی و تمایز به انواع سلول های اختصاصی اصلی بافت یا ارگان را دارند. نقش های اولیه این سلول ها در یك ارگان زنده شامل حمایت كردن و تعمیر بافت هایی است كه از آنها به دست می آیند.
دانشمندان سلول های بنیادی بالغین را در بافت های بیشتری نسبت به آنچه فكر می كردند به دست آوردند. این یافته ها دانشمندان را به استفاده از این سلول ها در علم پیوند راهنمایی كرد. اكنون بیشتر از ۳۰ سال از استفاده سلول های بنیادی بالغین خون ساز كه از مغز استخوان برای پیوند جدا می شوند، می گذرد.
در سال ۱۹۶۰ محققان كشف كردند كه مغز استخوان حداقل دو نوع سلول بنیادی را دربردارد كه شامل سلول های بنیادی خون ساز كه انواع سلول های خونی را در بدن می سازند و سلول های استرومال كه می توانند بافت های غضروف، استخوان، چربی، بافت های همبندی فیبروز را در بدن بسازند، است.
در سال ۱۹۶۰ دانشمندانی كه موش ها را مطالعه می كردند دو منطقه از مغز موش را كه شامل سلول های تقسیم شونده كه تبدیل به سلول های عصبی می شوند، كشف كردند. بر خلاف این گزارش ها بیشتر دانشمندان معتقد بودند كه سلول های عصبی جدید در مغز بالغین نمی تواند تولید شود تا اینكه در سال ۱۹۹۰ دانشمندان توافق كردند كه مغز بالغین شامل سلول های بنیادی است كه توانایی تولید سه نوع اصلی سلول های مغزی را كه شامل آستروسیت ها و الیگودندروسیت ها (سلول های غیرعصبی) و نورون ها (سلول های عصبی) دارا هستند.
سلول های بنیادی بالغین در ارگان ها و بافت های زیادی از بدن جدا شده اند، اما نكته مهم این است كه تعداد بسیار محدودی از این سلول ها در هر بافت وجود دارد كه در منطقه خاصی از آن بافت برای سالها ساكن می مانند، تا اینكه با ظهور بیماری یا آسیب بافتی فعال می شوند.
بافت هایی كه سلول های بنیادی بالغین در آنها یافت می شوند عبارتند از: مغز استخوان، خون محیطی، مغز، عروق خونی، پالپ دندان، عضله اسكلتی، پوست، كبد، پانكراس، قرنیه، شبكیه، سیستم گوارش.
دانشمندان در خیلی از آزمایشگاه ها تلاش می كنند تا بتوانند كه سلول های بنیادی بالغین را در كشت سلول به انواع سلول ها اختصاصی تبدیل كنند تا از آنها برای درمان بیماری ها و صدمات بافتی استفاده كنند.
پتانسیل های درمانی این سلول ها عبارتند از: جایگزینی سلول های تولیدكننده دوپامین در مغز در بیماری پاركینسون، تولید سلول های انسولین ساز برای نوع یك دیابت (وابسته به انسولین) و تعمیر سلول های عضلانی تخریب شده.

دانستنی های جالب زیست شناسی

-حلزون ها میتوانند3سال متوالی بخوابندخمیازه

-زبان مقاوم ترین ماهیچه بدن استزبان

-قرنیه چشم تنها قسمت بدن است که خون ندارد

-حنجره زرافه تارصوتی نداردوگنگ است

-قلب انسان به هنگام عطسه به اندازه 1میلیون ثانیه می ایستدمتفکر

-جگر تنها عضوداخلی بدن است که اگر با عمل جراحی قسمتی از ان برداشته شود دوباره رشد میکندمتفکر

-چشم انسان میتواند 10میلیون رنگ را تشخیص دهد

-گونه ای از خرگوش قادراست بعداز12ساعت بس از تولد جفت گیری کند(دمش گرم)قهقهه

جوابهای خنده دار یک دانش آموز به سوالات امتحانی!!!

پاسخهای جالب این دانش آموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.

*درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در اخرین جنگش!

 *اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

در پایین صفحه!

 *چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟

زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد!

 *علت اصلی طلاق چیست؟

ازدواج!

 *علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

امتحانات!

 *چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

نهار و شام!

 *چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

نیمه دیگر ان سیب!

 *اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

خیس خواهد شد!

*یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

مشکلی نیست شبها می خوابد!

 *چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد!

 *اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟

دستهای خیلی بزرگ!

 *اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟

هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده!!!‬

 *همسایه  مادهارانام  ببرید ؟

همسایه نداشتند

بافت پوششی

بافت هاي پوششي از کنار هم قرار گرفتن سلول هاي تقريباً مشابهي تشکيل شده اند که مسئول پوشاندن سطح خارجي بدن، حفره هاي داخلي، داخل تمامي مجاري توخالي و رگ هاي بدن مي باشد.

 در واقع بافت هاي پوششي بيروني‌ترين و دروني‌ترين سطح هر اندام را مي‌پوشانند.

علاوه بر وظيفه اصلي که همانا پوشش سطوح است، وظايف ديگري نيز بر عهده دارد. از جمله:

 

ترشح (سلول هاي پوششي غدد)، جذب (بافت پوششي روده)، درک حس ( سلول هاي نورواپيتليال مخاط بيني)، قابليت انقباض ( سلول هاي ميو اپيتليال اطراف سلول هاي غده اي)، محافظت (پوست)

 

بافت هاي پوششي برخلاف بافت هاي پيوندي بسيار تخصص يافته اند، وقتي سلول هاي بافت هاي پوششي به رشد کامل مي رسند، ديگر خصوصيات ساختماني خود را تغيير نمي دهند.

در بافت پوششي سلول ها مستقيما به هم مي چسبند و پرده هاي يک يا چند لايه اي و يا توده هاي منظم و به هم فشرده پديد مي آورند.

بافت هاي پوششي که به صورت لايه اي در مي آيند، اغلب روي شبکه اي از رشته هاي محکم قرار مي گيرند. اين شبکه غشاي پايه نام دارد  و در واقع نقش زمينه ي نگهدارنده را بر عهده دارد.

چنانچه بافت از پرده هاي يک لايه اي تشکيل شده باشد بافت پوششي ساده نام دارد.

بافت پوششي ساده در انواع متفاوتي وجود دارد و اين تفاوت را در بيشتر موارد شکل سلول هاي آن به وجود مي آورند.

اگر سلول ها مسطح باشند و حاشيه ي آن ها به هم متصل باشند، بافت پوششي را سنگفرشي يا فلسي مي ناميم.

سطح پوست بسياري از جانوران از همين نوع بافت است.

اگر سلول ها مکعبي باشند، بافت پوششي را مکعبي مي ناميم.

بافت پوششي

ديواره ي غده ها و مجراها اغلب از اين نوع بافت تشکيل شده است.

اگر سلول ها منشوري شکل باشند و در امتداد پهلوي بلند خود به هم متصل باشند، بافت پوششي را استوانه اي مي گوييم.

پوشش داخلي روده ي بسياري از جانوران که آنزيم هاي گوارشي را ترشح مي کنند از اين نوع است.

اگر چندين لايه از بافت پوششي که از يک نوع است روي هم قرار گيرد، بافت حاصل را پوششي مطبق مي گوييم.

بشره پوست پستانداران مثال خوبي براي اين نوع بافت است که در آن سلول ها در نزديک پوست سطح بدن از نوع سنگ فرشند، اما هرچه بيشتر از سطح بدن دور مي شوند به حالت مکعبي نزديکترند.

همان طور که قبلا نيز اشاره شد خون، عصب و ماهيچه را نمي توان دقيقاَ جزو بافت پيوندي يا بافت پوششي طبقه بندي کرد. زيرا عملا در آن ها تفاوت ها و شباهت هايي از اين دو بافت ديده مي شود.


خون
بافت پوششي

خون بيشتر به بافت پيوندي شبيه است. چون مانند بافت پيوندي که محتوي سلول و ماده ي بين سلولي است.

خون نيز مرکب از دو بخش است، ماده ي بين سلولي خون مايع و همان پلاسما است و سلول هاي معلق در آن شامل گلبول هاي قرمز و سفيد و پلاکت ها هستند.

برخي از سلول هاي خوني منشأ مزانشيمي دارند، اما برخي ديگر اين گونه نيستند.

 


عصب
بافت پوششي

منشأ بافت عصبي از نوع بافت پوششي است و از جهاتي مانند تخصص يافتگي سلول هايش به آن شبيه است.

سلول هاي بافت عصبي نرون ناميده مي شوند و وظيفه ي آن ها هدايت پيام هاي عصبي است.

بافت عصبي از اين جهت که آرايشي تکراري و شبکه مانند دارد با بافت پوششي متفاوت است.

 

 


ماهيچه

بافت ماهيچه اي منشأ مزانشيم دارد و از اين نظر به بافت پيوندي شبيه است. اما ماهيچه ي رشد يافت بيشتر از آن که به بافت پيوندي شبيه باشد، به بافت پوششي مي ماند

معمولاً ماهيچه ها فراوان ترين بافت بدن هستند. در انسان دو سوم از وزن بدن مربوط به ماهيچه هاست.

بافت ماهيچه اي داراي سه نوع است: صاف مخطط قلبي


ماهيجه صاف

بافت پوششي

 

در انواع صاف ماهيچه، سلول ها بلند و دوکي شکلند و ممکن است گروه هايي از آنها به موازات يکديگر قرار بگيرند و لايه اي را ايجاد کنند. اين ماهيچه ها به صورت غير ارادي کنترل مي شوند.

ماهيچه ‌هاي خودکار ديواره رگ‌ها، روده و معده از اين نوعند.

 

 

 


ماهيجه مخطط

بافت پوششي

ماهيچه هاي مخطط که اسکلتي و ارادي هم ناميده مي شوند، از اجتماع واحد هايي به نام سن سيتوم تشکيل شده است.

سرعت عمل ماهيچه هاي مخطط بسيار زيادتر از سرعت عمل ماهيجه هاي صاف است و در نتيجه ماهيچه هاي مخطط مي توانند حرکات ناگهاني و تغيير پذير اما در عين حال دقيق و تنظيم شده تري به وجود آورند.

از سوي ديگر ماهيچه هاي صاف، به انرژي نسبتا کمتري نياز دارند و حرکات آرام تر و پايدار تر آن ها براي انجام فعاليت هاي مداوم و يکنواخت مانند انجام عمل گوارش به وسيله ي انقباضات ديواره ي لوله ي گوارش مناسب ترند.


ماهيچه قلبي

بافت پوششي

 

قسمت اعظم حجم قلب از اين ماهيچه تشکيل شده و انقباض اين ماهيچه طبيعتا غير ارادي است و از اين جهت به نوع صاف ماهيچه، شبيه است.

سلول هاي اين عضلات توسط غشاهاي پلاسمايي قطور که صفحات بينابيني نام دارند از هم جدا مي شوند. اين صفحات استحکام ساختماني ماهيچه اي را که بايد در تمام طول عمر فعاليت کند، افزايش مي دهد.

بافت ماهیچه ای

اطلاعات اولیه

ماهیچه‌ها در انجام حرکات بدن به جاندارن کمک می‌کنند. جانداران برای ماهیچه‌های خود تکیه گاهی دارند که این تکیه گاه اسکلت نام دارد و در مجموع ماهیچه‌ها و اسکلت حرکات جاندارن را کنترل می‌کنند. بافت ماهیچه‌ای از سلولهای ماهیچه‌ای تشکیل شده است که برای انقباض تخصیص یافته‌اند. ماهیچه‌ها وسیله حرکت هستند. سلولهای ماهیچه‌ای معمولا طویل بوده و توسط بافت پیوندی به یکدیگر متصلند و ماهیچه‌های بدن را تشکیل می‌دهند. یکی از اختصاصات عمده سلولهای ماهیچه این است که در سیتوپلاسم این سلولها ، رشته‌های منقبض شونده‌ای وجود دارد و انقباض و انبساط آنها موجب انقباض و انبساط سلول ماهیچه‌ای و در نتیجه بافت ماهیچه‌ای می‌شود. بافت ماهیچه‌ای به سه دسته عضله تقسیم بندی می‌شود.


تصویر

ماهیچه صاف

مسئول حرکات غیر ارادی اندامهای داخل بدن است. این نوع ماهیچه‌ها در اطراف اندامهای داخلی مثل روده ، طحال ، رگهای بزرگ قرار دارند. تحت کنترل اراده نیست و انقباض آن نسبتا به کندی صورت می‌گیرد. ماهیچه صاف از تعدادی سلولهای دوکی شکل طویل ساخته شده است که برخلاف ماهیچه‌های مخطط در زیر میکروسکوپ منظره مخطط ندارند و در دیواره رگهای خونی ، دستگاه گوارشی مانند لوله گوارش و دستگاه تنفسی و قاعده موها و یا مثانه و بسیاری از اندامهای دیگر قرار دارند. سلولهای این بافت تک هسته‌ای هستند.

ماهیچه مخطط

این نوع عضله را به خاطر داشتن نوارهای تیره و روشن (در زیر میکروسکوپ) عضله مخطط ، به علت چسبیده بودن آنها به استخوانها ، عضله اسکلتی و به جهت عملکرد ارادی آنها عضلات ارادی می‌نامند که وظیفه اصلی این نوع عضله شرکت در حرکات بدن می‌باشد. سلولهای عضله مخطط چون از بهم پیوستن تعداد زیادی سلول سازنده عضلانی (میوبلاست) بوجود می‌آیند بسیار بلند می‌باشند و رشته‌های عضلانی نیز نامیده می‌شوند. گروههای سلولهای عضلانی را که از تعدادی سلول موازی هم در هر گروه تشکیل می‌گردد دسته و مجموعه دسته‌ها را باهم عضله می‌نامند. این ماهیچه‌ها ارادی هستند و با یک میکروسکوپ نوری به شکل مخطط دیده می‌شوند.

این ماهیچه‌ها که به استخوانهای بازوها ، رانها و ستون فقرات چسبیده‌اند در حرکات پیچیده و هماهنگ مثل راه رفتن و نشستن دخالت دارند. رشته‌های ماهیچه‌ای در کنار هم قرار می‌گیرند و فواصل بین آنها را بافت پیوندی پر می‌کند. مجموعه‌ای از رشته‌های ماهیچه‌ای در یک پرده پیوندی محکم قرار گرفته و ماهیچه قرمز یا اسکلتی را بوجود می‌آورد. دنباله‌های مخصوصی به نام زردپی ماهیچه قرمز را به استخوانها متصل می‌کند. ماهیچه‌های اسکلتی به شکلهای گوناگون مانند دوکی ، پهن ، نواری و حلقوی وجود دارند.


تصویر

عملکرد ماهیچه مخطط

ماهیچه مخطط دارای سلولهایی به شکل استوانه و بسیار بزرگ به طول 1 تا 40 میلیمتر به پهنای 10 تا 50 میکرومتر است. هر سلول یک میوفیبر خوانده می‌شود واجد تعدادی زیادی رشته به نام میوفیبریل است. میوفیبریل از دو نوع رشته تشکیل شده است، رشته‌های ضخیم که از میوزین و رشته‌های نازک که از اکتین بوجود آمده‌اند. هر میوفیبریل از واحدهای تکراری سارکومر تشکیل شده است که هر سارکومر در حال استراحت حدود 2 میکرومتر درازا دارد. مجموعه سارکومرها در هر میوفیبریل به شکل نوارهای تیره و روشن متناوب دیده می‌شوند هر نوار روشن توسط نوار تیره باریکی به نام صفه Z به دو نیم تقسیم می‌شود. در حقیقت فاصله بین دو صفحه Z همان سارکومر است.

در نوارهای روشن رشته‌های اکتین وجود دارند و در نوارهای تیره رشته‌های اکتین و میوزین کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. در نوارهای تیره رشته‌های اکتین و میوزین به صورت متصل قرار گرفته‌اند و این اتصال از طریق سر میوزین صورت می‌گیرد. انرژی لازم برای انقباض ماهیچه از هیدرولیز ATP و با فعالیت ATP آزی سر میوزین تامین می‌گردد. هنگام انقباض سارکومرها کوتاه می‌شوند که این امر ماحصل در هم فرو رفتن رشته‌های میوزین و گذشتن آنها از کنار یکدیگر است. اندازه نوار تیره در این حالت ثابت می‌ماند در حالیکه نوار روشن کوتاه می‌شود.

انقباض ماهیچه

انقباض ماهیچه تحت تاثیر تحریکات عصبی صورت می‌گیرد. آزاد شدن یون کلسیم از شبکه سارکوپلاسمی باعث شروع انقباض می‌شود. شبکه ساکوپلاسمی شبکه‌ای از غشاهای صاف است که میوفیبریلها را احاطه می‌کند. این شبکه مخزن یونهای کلسیم است. شبکه‌های سارکوپلاسمی شبیه به شبکه آندوپلاسمی است. با این تفاوت که در غشای سارکوپلاسمی پروتئین خاصی وجود دارد که کلسیم به آن متصل می‌شود تحریکات عصبی باعث تغییراتی در غشای پلاسمایی سلولهای ماهیچه‌ای می‌شود.

این تحریکات طی مراحلی بر شبکه سارکوپلاسمی تاثیر می‌گذارد که نتیجه آن باز شدن مجرای کلسیم موجود در شبکه سارکوپلاسمی و رها شدن یونهای کلسیم به درون سیتوزول است. افزایش ATP آز در سرهای میوزین و انقباض ماهیچه می‌گردد. وقتی تحریک عصبی قطع می‌شود فعالیت ATP آزی پمپ کلسیم در غشای سارکوپلاسمی، یونهای کلسیم را به داخل شبکه سارکوپلاسمی هدایت می‌کند و غلظت آن را در سیتوزول کاهش می‌دهد. نتیجه این فرآیند توقف فرآیند انقباض است.


تصویر

بافت ماهیچه‌ای قلبی

سلولهای تشکیل دهنده عضله قلب مشابه سلولهای ماهیچه مخطط بوده ولی تفاوتهای عمده‌ای با سلولهای عضله مخطط دارند که این تفاوتها به شرح زیر است. سلولهای ماهیچه قلبی بسیار کوچکتر از سلولهای ماهیچه مخطط است. سلولهای عضله قلبی یک یا دو هسته‌ای هستند که هسته درشت آنها در مرکز سلول قرار دارد. مکانیسم انقباض در ماهیچه قلبی همانند ماهیچه مخطط است. سلولهای عضله قلبی غیر قابل تقسیم هستند و سلولهای آسیب دیده قلبی توسط بافت همبند جایگزین می‌شوند و به همین دلیل آسیبهای وسیع غیر قابل جبران می‌باشد.

سیستم هدایت قلب

عضله قلب بدون نیاز به تحریک عصبی به طور خودکار منقبض می‌شود و این امر ناشی از عملکرد سلولهای تخصص یافته‌ای است که از تغییر سلولهای عضلانی حاصل می‌شوند و کار آنها تولید تحریک برای ضربانات قلبی و هدایت این تحریکات به قسمتهای مختلف قلب برای هماهنگی انقباض دهلیزها و بطنها می‌باشد. این سلولهای تخصص یافته ساختمانهایی را بوجود می‌آورند که در مجموع سیستم هدایتی قلب را تشکیل می‌دهند.

مطالب جالب درباره ی هورمون ملاتونین

* بيخوابي، ملاتونين باعث اصلاح الگوي خواب در كساني ميشود كه از بيخوابي ناشي از سطح پايين ملاتونين رنج مي برند (افراد مسن، و بچه هايي كه اختلال در الگوي خواب آنها در نتيجة "اوتيسم"، صرع، سندرم داون يا فلج مغزي است).

* سرطان. ملاتونين در پيشگيري و درمان بعضي از سرطان ها مخصوصاً آنهايي كه وابسته به هورمون هستند (براي مثال سرطان پستان، سرطان پروستات) و سرطان سلول غيركوجك ريه مؤثر و مفيد است. اين ماده همچنين تأثير مثبت داروهاي ضد سرطان (مانند اينترفرون و اينترلوكين -2) را افزايش و عوارض جانبي آنها را كمتر مي كند.

* افسردگي. ملاتونين در درمان افسردگي مرتبط با سطح پايين ملاتونين، مفيد است. (براي مثال اختلال متأثر....)

* مطالعات مقدماتي نشان مي دهد كه در درمان مولتيپل اسكلروزيز، بيماري كرونري قلب، صرع، و پوكي استخوان بعد از يائسگي و پيشگيري از سندرم مرگ ناگهاني شيرخوار مؤثر است.

 

منابع غذايي

وجود ندارد.

اشكال ديگر

ملاتونين به صورت قرص، كپسول و قرص هاي زيرزباني در دسترس است.

نحوة مصرف

يك طيف معمولي براي ميزان مصرف مكمل هاي ملاتونين وجود ندارد. افراد مختلف به ميزان هاي متفاوتي از ملاتونين حساس هستند. به خاطر همين تفاوت در ميزان حساسيت به اين ماده، مصرف مقدار كم آن به اندازة ميزان استاندارد آن مؤثر است. در حالي كه مصرف حد استاندارد يا بيشتر از آن باعث اضطراب و تحريك پذيري ميشود.

براي درمان بيخوابي مصرف 3 ميلي گرم از آن يك ساعت قبل از خواب معمولاً مفيد است، اگرچه ميزان 0/1 تا 0/3 ميل گرم آن باعث ايجاد خواب در بعضي افراد ميشود. اگر مصرف 3 ميلي گرم در شب به مدت 3 روز مؤثر نباشد 6 ميلي گرم 1 ساعت قبل ازخواب مصرف شود. ميزان مفيد هورمون وقتي است كه فرد خواب آرامي داشته باشد و در طول روز خسته و تحريك پذير نباشد. براي درمان جت لگ 5 ميلي گرم ملاتونين يكساعت قبل از خواب شروع شود تا به ميزان مورد نظر برسد و به مدت 5 روز ادامه يابد. ميزان مصرف اين هورمون براي درمان سرطان خيلي بيشتر 010 تا 50 ميلي گرم در روز) است. از ملاتونين به مدت طولاني بدون نظر پزشك استفاده نكنيد.

موارد احتياط

عوارض جانبي جدي در مصرف ملاتونين شناخته نشده است. بي خوابي و كمتر در معرض تاريكي بودن توليد ملاتونين طبيعي را در بدن سركوب مي كند. ... بعضي از افراد در اثر مصرف ملاتونين دچار ... مي شوند.

مصرف زياد يا ناصحيح ملاتونين آهنگ و ريتم فيزيولوژيك بدن را بهم مي زند. ملاتونين همچنين در صورتي كه در طول روز استفاده شود باعث خواب آلودگي ميشود. اگر بعد از مصرف ملاتونين در شب، دچار خواب آلودگي در صبح شديد  ميزان مصرف را كمتر كنيد.

اگر دچار بيماري خودايمني نظير لوپوس، روماتيسم مفصلي يا يك سرطان سيستم ايمني نظير لمفوم يا لوكمي هستيد، مصرف ملاتونين براي شما خوب نيست. اگر ملاتونين را براي درمان افسردگي استفاده مي كنيد تحت نظر پزشك باشيد. در بعضي از موارد،  ملاتونين علايم افسردگي را بدتر مي كند.

اگر شما براي كاهش التهاب يا سركوب سيستم ايمني از كورتيكواستروييدها استفاده مي كنيد (براي مثال يك پيوند داشته باشيد) از ملاتونين با احتياط استفاده كنيد و هميشه زير نظر پزشك باشيد. ملاتونين مي تواند مانع از باروري شود. اگر  حامله هستيد يا شير مي دهيد از ملاتونين استفاده نكنيد.

 

تداخل هاي احتمالي

* ويتامين ب-12 سطح توليد ملاتونين را تغيير مي دهد. اگر سطح ملاتونين خون شما پايين ميزان ويتامين ب-12 نيز پايين است. مصرف ويتامين ب-12 (1/5 ميلي گرم متيل كوبالامين در روز) مي تواند باعث بهبود اختلالات خواب شود، زيرا اين ويتامين تولد ملاتونين را افزايش مي دهد.

* داروهاي ضد التهابي غير استروييدي (NSAIDs)، مانند آسپيرين و ايبوپروفن سطح توليد ملاتونين در بدن را كاهش مي دهد. بنابراين بهتر است قبل از خواب از اين داروها استفاده نكنيد. بتابلاكرها نيز مانع بالا رفتن ملاتونين در شب مي شوند.

* پروتئين، ويتامين ب-6، نياسين آميد و استيل كارنيتين همگي به توليد ملاتونين كمك مي كنند.

* بعضي از داروهاي ضد افسردگي سطح ملاتونين مغز را افزايش مي دهند. بنزوديازپينها، مانند واليوم و Xanax، مانع از توليد ملاتونين مي شوند.

الكل و كافئين و ديورتيك و بلوك كننده هاي كانال كلسيم مانع از توليد ملاتونين مي شوند.

 

بافت شناسی

سلام بچه های دوم تجربی از نظرای خیلی خوبتون مچکرم و اینم چیزی که خواسته بودین:

-بافت عضلانی

بافت tissue: مجموعه ای از سلولهای تخصص یافته برای انجام کاری معین

انواع:

1-      پوششی (اپیتلیال epithelial)

2-      همبندی (پیوندی connective) (بهمراه بافتهای همبندی تخصص یافته مانند بافتهای غضروفی، استخوانی و خونی)

3-      عضلانی muscular

4-      عصبی nervous

 

٣- بافت عضلانی

 

کلمات ریشه ای myo و arco = عضله

مثال: میوفیبر= سلول عضلانی، سارکولما= غشای سلول عضلانی، سارکوپلاسم= سیتوپلاسم سلول عضلانی

انواع بافت عضلانی (از نظر ویِژگیهای ساختمانی و عملکردی):

1-      مخطط

2-      قلبی

3-      صاف

 

عضله مخطط:

نامها و علت نامگذاری:

1-      مخطط: بعلت داشتن نوارهای تیره و روشن در زیر میکروسکوپ نوری

2-      اسکلتی: بعلت اتصال به استخوانها

3-      ارادی: بعلت عملکرد ارادی

وظیفه اصلی: شرکت در حرکات بدن

میوفیبر (رشته عضلانی): سلول عضله مخطط (دراز، متشکل از اتصال تعداد زیادی میوبلاست (سلول سازنده عضه)

فاسیکل (دسته عضلانی fascicle): گروههای سلولهای عضلانی متشکل از سلولهای موازی هم در هر گروه

عضله: مجموعه دسته های عضلانی

اپی میزیوم: بافت همبند نسبتا ضخیم به دور تمام عضله

پری میزیوم: بافت همبند احاطه کننده هر دسته عضلانی

اندومیزیوم: بافت همبند احاطه کننده سلولهای عضلانی

ساختمان میکروسکوپی عضله:

دو نوع نوار عرضی روشن و تیره در مقطع طولی زیر میکروسکوپ نوری

نوار تیره (Aniotropic) A : دارای خاصیت انکسار مضاعف در برابر نور پلاریزه، مطابق با محل قرارگیری فیلامنتهای ضخیم میوزین

نوار روشن (Iotropic) I : فاقد خاصیت انکسار مضاعف در برابر نور پلاریزه، مطابق با محل قرارگیری فیلامنتهای اکتین  

نوار Z: نوار تیره ظریف در مرکز نوار روشن I

سارکومر: واحد آناتومیک و فیزیولوژیک سلول عضلانی، حد فاصل بین دو نوار Z، شامل یک نوار تیره A و نیمی از نوارهای روشن I در طرفین

نوار H: ناحیه نسبتا روشن در وسط نوار تیره A 

خط یا نوار M: خز باریک و تیره در مرکز نوار H، حاوی کراتین کیناز (دخیل در تامین انرژی لازم برای انقباض عضله)  

پروتئین آلفااکتینین: موجود در نوار Z، مسئول اتصال فیلامنتهای اکتین دو سارکومر مجاور به صورت انتها به انتها به یکدیگر

دسمین و ایمنتین: پروتئینهای حد واسط، موجود در نوار Z، مسئول اتصال فیلامنتهای اکتین به نوار Z و سارکومرهای مجاور به هم

دیستروفین: پروتئین مسئول اتصال فیلامنتهای اکتین به غشا

سیندروم دیستروفی دوشن: ناشی از فقدان پروتئین دیستروفین، بیماری با ضعف عضلانی

میدانهای کونهایم: نواحی چند ضلعی در سارکوپلاسم (در مقاطع عرضی) شامل میوفیبریلها (دسته های فیلامنتهای اکتین و میوزین)

 

میوفیلامنتها:

55% کل پروتئین عضله

انواع:

1-      نازک

2-      ضخیم

فیلامنتهای نازک: حاوی 3 نوع پروتئین (اکتین، تروپومیوزین، تروپونین)

اکتین:

دو رشته بهم پیچیده موسوم به اکتین رشته ای

طول: 2 میکرون

زیر واحدها: اکتین کروی با قطر 6/5 نانومتر، دارای محل اتصال به میوزین

تروپومیوزین: دو زنجیره پلی پپتید بهم پیچیده، از انتها چسبیده به بعدی، طول: 40 نانومتر، محل: در طول اکتین رشته ای و در فرو رفتگی پهن دو زنجیره اکتین

تروپونین: محل چسبیده به تروپومیوزین به فواصل 40 نانومتری، دارای 3 زیر واحد (TNT متصل به تروپومیوزین، TNC با محل اتصال به کلسیم، TNI جلوگیری از واکنش بین اکتین و میوزین)

فیلامنت ضخیم (میوزین): طول 200 نانومتر،

اجزا:

1-      سر (مرومیوزین سنگین)، اعمال (دارای محل برای اتصال ATP، توانایی اتصال به اکتین، داشتن فعالیت ATPase)

2-      دنباله: دو رشته موازی (مرومیوزین سبک)

مکانیسم انقباض: فرضیه لغزش فیلامنتها sliding

 

جمود نعشی: چسبیده باقی ماندن میوزین به اکتین بعلت فقدان ATP بعد از مرگ

توبول ترانسورس: شیار عمیق و عرضی ناشی از تو رفتگی سارکولما

سیستم T (تریاد):

مجموع توبول ترانسورس و سیسترن ترمینال شبکه اندوپلاسمی دو طرف

جایگاه: در حد فاصل نوار تیره با روشن (2 عدد در هر سارکومر)

وظیفه: منبع ذخیره کلسیم در داخل سلول عضلانی، آزادسازی کلسیم به دنبال دپولاریزاسیون سارکولما

 

صفحه محرکه انتهایی: محل ختم هر رشته عصبی به عضله مخطط

ساختمان سیناپس: تکمه انتهایی عصب (انتهای متصع رشته عصبی حاوی تعداد زیاد میتوکوندری و وزیکول سیناپسی حاوی نوروترانسمیتر استیل کولین)+ شکاف سیناپسی (فضای بین سارکولما و رشته عصبی)+ سارکولما (دارای چین خوردگیهایی+ تعداد زیاد میتوکوندری)

غشای پیش سیناپسی: غشای رشته عصبی

غشای پس سیناپسی: غشای سلول عضلانی

میاستنی گراو: جزو بیماریهای اتوایمیون (خود ایمنی)، بیماری با ضعف و خستگی عضلات اسکلتی بعلت کاهش تعداد رسپتورها ناشی از آنتی بادیهای تولید شده بر علیه رسپتورهای استیل کولینی

 

دوک عضلانی:

مجموعه پایانه عصبی در داخل کپسولی از بافت همبند پری میزیوم (حاوی 2 تا 20 رشته عضلانی)،

وظیفه: گیرنده کششی، کمک به حفظ تعادل بدن،

انواع رشته عضلانی داخل دوک عضلانی:

1-      Nuclear bag: رشته های قطور با هسته های متعدد فاقد نوارهای تیره و روشن در قسمت مرکزی، به تعداد کم، شبیه کیسه پر از هسته

2-      Nuclear chain: رشته های باریک با یک ردیف هسته های پهن و زنجیروار در قسمت مرکزی، تعداد بیشتر

 

ارگان تاندونی گلژی:

متشکل از انتهاهای عصبی بدون میلین محصور توسط بافت همبند،

جایگاه: داخل تاندونها

وظیفه: گیرنده فشار ناشی از انقباض عضله

 

ترمیم عضله اسکلتی:

معمولا عدم ترمیم سلولهای عضلانی مخطط مرده یا آسیب دیده بعلت غیر قابل تقسیم بودن آنها جایگزین شدن توسط بافت همبند و چربی

گاهی امکان ترمیم محدود بافت عضلانی توسط سلولهای قمری (سلولهای پهن با هسته متراکم تر، موجود در بین غشای پایه و سارکولما، مشتق از سلولهای مزانشیمی در مرحله جنینی، همان میوبلاستهای غیرفعال)

روند ترمیم: تکثیر سلولهای قمری و ایجاد تعدادی سلول قمری و میوبلاست، ترکیب میوبلاستها و ایجاد لوله های دراز میوتیوب، پیدایش میوفیلامنتها و تبدیل به میوسیت

نکته: ضروری بودن غشای پایه برای تکثیر سلولهای قمری و رشد و تکامل میوسیت 

 

انواع سلول عضله مخطط (بر اساس تفاوتهای مورفولوژیک و هیستوشیمیائی):

1-      قرمز یا آهسته: حاوی میتوکوندری و میوگلوبین فراوان، باریک، عصب دهی توسط رشته های عصبی نازک، تامین انرژی لازم برای انقباض از راه فسفوریلاسیون اکسیداتیو، انقباض با سرعت کم، مناسب برای فعالیتهای طولانی مدت (عضلات طویل پشت)،

2-      سفید یا سریع: حاوی میتوکوندری و میوگلوبین کمتر، قطر بیشتر، عصب دهی توسط رشته های عصبی بزرگتر، تامین انرژی لازم از راه گلیکولیز بیهوازی، انقباض سریع، مناسب برای فعالیتهای سریع و کوتاه مدت (عضلات خارجی چشم)،

3-      بینابینی (حد واسط):

 

عضله قلبی (کاردیاک):

بسیار کوچکتر از سلول عضله مخطط (محدوده طولی هر سلول مشخص توسط صفحات بینابینی (خطوط عرضی تیره، محل اتصال انتهاهای چند شاخه دو سلول مجاور)

یک یا دو هسته ای (هسته درشت در مرکز سلول)

اندومیزیوم حاوی رگهای خونی زیاد

مکانیسم انقباض مشابه عضله مخطط

انرژی مورد نیاز عمدتا از اسیدهای چرب (تری گلیسرید ذخیره سلول)، گلیکوژن جزئی

غیر قابل تقسیم، جایگزینی سلولهای آسیب دیده توسط بافت همبند

تجمع پیگمان لیپوفوشین بعلت طولانی بودن عمر

 

سیستم هدایتی قلب:

سلولهای تخصص یافته حاصل از تغییر سلولهای عضلانی،

وظیفه: تولید تحریک برای ضربانهای قلبی و هدایت تحریکات به قسمتهای مختلف برای هماهنگی انقباض دهلیزها و بطنها

اجزا:

1-      گره سینوسی دهلیزی (کیت و فلاک): در محل ورود سوپریور ونا کاوا به دهلیز راست، دارای سریعترین فعالیت انقباضی و تعیین کننده تعداد ضربانات قلب

2-      گره دهلیزی بطنی (آشوف تاوارا): در قاعده دیواره بین دهلیزی در دهلیز راست

3-      دسته های هیس

4-      رشته های پورکینیه

گره ها و دسته هیس: سلولهای کوچکتر از سلولهای عضله قلبی، حاوی میوفیبریل کم، مرتبط توسط اتصال سوراخدار

رشته های پورکینیه: سلولهای درشت، حاوی گلیکوژن و میتوکوندری زیاد، روشن و کف آلود در زیر میکروسکوپ (بعلت حل شدن گلیکوژن داخل سلول)

 

عضله صاف (احشایی):

صاف (بعلت فقدان نوارهای تیره و روشن) و احشایی (بعلت وجود در همه احشای شکمی)

سلول عضله صاف:

کوچک و دوکی شکل (دو انتهای باریک و قسمت مرکزی قطور حاوی هسته)،

محدوده سلولی نا واضح (علیرغم محصور توسط غشای پایه و احاطه توسط اندومیزیوم)

حاوی هسته میله ای، ارگانلهای داخل سلولی، فیلامنتهای انقباضی و فیلامنتهای حد واسط (دسمین یا اسکلتین و وایمنتین)

وظایف: انقباض، سنتز کلاژن و الاستین و پروتئوگلیکان

اجسام متراکم: معادل نوار Z در عضله مخطط، در سیتوپلاسم و غشا، متصل به فیلامنتهای حد واسط و اکتین،

فیلامنتهای انقباضی:

خیلی بیشتر بودن نسبت فیلامنتهای اکتین به میوزین از عضله مخطط

اتصال فیلامنتهای اکتین به اجسام متراکم غشا (بجای نوار Z فقدان سارکومر مشخص

مورب بودن فیلامنتهای ضخیم و نازک نسبت به محور سلول

فقدان تروپونین

آرایش متفاوت مولکولهای میوزین

قادر به تکثیر و تزاید و ترمیم آسیبهای وارده

مکانیسم انقباض: از طریق لغزیدن مشابه عضلات مخطط و قلبی ولی با تفاوتهایی از نظر شروع انقباض

انواع انقباض عضله صاف احشایی:

1-      ریتمیک: شروع تحریکات خودبخودی و پریودیک و گسترش در تمام عضله و ایجاد موج انقباض

2-      تونیک: انقباض نسبی مداوم (افزایش و کاهش انقباض تونیک منجر به گشادی و تنگی مجرا)

عصب دهی: توسط اعصاب بدون میلین سمپاتیک و پاراسمپاتیک با عمل به صورت مخالف ولی عملکرد متفاوت در ارگانهای مختلف

عضلات تک واحدی: عمل بصورت یک مجموعه واحد (عضلات صاف احشایی (بصورت صفحات، دریافت اعصاب کمتر، گسترش تحریکات عصبی از راه اتصالات سوراخدار)

عضلات چند واحدی: دارای حرکات دقیق، دریافت رشته های عصبی زیاد، مانند عضلات عنبیه چشم

 

روش های تقلب(هر چند بچه های مدرسه ما از این کارا نمی کنن)

گویند: «تقلب مفهومی است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:
تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لشش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.
زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می شود نام برد.


حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

روش های نوشتاری:

1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و...
2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...
3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...
4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه ی آئورت و ...

روش های با کلاسی:

1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:

1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون
2- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو.
3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.
4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد










روش های ۲۰ آوردن را بنویسم.این کار چند روش کلی دارد که عبارت است از:
۱.روش اول که به نظر من بهترین روش است روش معروف و محبوبه تقلب است.
۲.این روش هم که گاهی اوقات کار می دهد روش پاچه خواری است.
۳.این روش هم در بعضی مدارس کار می دهد و آن خشکه حساب کردن است.
۴.روش آخر اصلا توصیه نمی گردد و آن خر زدن یا همان خر خونی است.
خوب ما به جز روش آخر به سایر روش ها خواهیم پرداخت.اول به سراغ روش محبوب تقلب می رویم که می توانید در ادامه مطلب بخوانید.......
خوب روش های تقلب به شرح زیر است:که توصیه نمی گردد چون کثیف می شوید و جا کم می یارید.
۱.روش اول روش قدیمی نوشتن بر روی اعضای بدن است
۲.روش دوم کپی برداری از روی دست بغل دستیتان است که
بستگی به خط او و چشم های شما دارد.
۳.روش سوم نوشته برداری از روی مطالب مهم درسی به اختصار و حمل آن در سر جلسه امتحان است.
۴.روش چهارم روش تقلب در امتحان تستی است که خدارا شکر همه بلدند.
۵.روش پنجم که به امداد غیبی معروف است روش ساده حرف زدن و کمک خواستن است که دیگر قدیمی شده.
۶.روش ششم برای کسانی است که جرأت زیادی دارند.این روش که احتمال نتیجه دادن آن زیاد است عوض کردن برگه ی خود با بغل دستیتان است(توجه در این روش نه شما و نه بغل دستیتان نباید اسمشان را روی برگه بنویسند)
۷.روش هفتم بسیار مدرن است و آن استفاده از موبایل در حالت سکوت یا همان سایلنت خودمان است و همه خوب می دانند که امروزه موبایل ها چه کارهایی می توانند بکنند...








فنآوریهای مدرن و تقلب در مدارس

مدت زیادی است که مدارس آمریکا در هنگام امتحانات ، گذاشتن کلاه بیسبال
به وسیله دانشآموزان را ممنوع کردهاند. چرا؟
چون دانش اموزان زیر لبه کلاه ، تقلب مینوشتند!

بعدا تلفنهای همراه در لیست وسایل ممنوعه قرار گرفت ، چون دانشآموزان
پاسخهای سؤالات را به هم SMS میکردند.

و حالا مقامات آموزشی آمریکا ، دریافتهاند که همه پخشکنندههای چند رسانه ای
میتوانند برای تقلب مورد استفاده قرار بگیرند.

آبیپاد و یا زون Zune میتواند زیر لباس مخفی شود و از طریق یک سیم که
زیر لباس و زیر یقه میگذرد و به یک گوشی در گوشها منتهی میشود ، اطلاعات را به
گوش دانش آموزان برساند.

در یکی از دبیرستانهای آمریکا به نام مانتین ویو Mountain View ، ورود همه
پخشکنندههای دیجیتال ممنوع شده است ، چون پرسنل دبیرستان فهمیدند دانشآموزان با
استفاده از آنها فرمولها و یا سایر اطلاعات را دانلود میکنند.



آیپادها وسایل واقعا مناسبی برای تقلب هستند ، میشود با آنها پاسخهای سوالات
را ضبط کرد ، یا میتوان کار پیشرفتهتری کرد و پاسخ سؤالات را به صورت متن در
لابلای متن ترانه ها مخفی کرد و مورد استفاده قرار داد.

ولی این ممنوعیتها هیچگاه نمیتواند جلوی ابتکار ذهنهای جوان و خلاق
دانشآموزان را بگیرد ، یک دانشآموز ۱۶ ساله در این مورد گفته است که میتوانید
خیلی راحت گوشی را در قسمت بالایی آستین در زیر لباس مخفی کنید. در حین امتحان و
جواب دادن به سؤالات وانمود کنید که خسته شدهاید و دارید سرتان را بین دستهایتان
استراحت میدهید و به این ترتیب گوشی را به گوشهایتان نزدیک کنید وشروع کنید به
شنیدن یادداشتهای صوتیتان!

اینگونه تقلبها محدود به آمریکا نیست ، دبیرستانی در اونتاریوی کانادا ، امسال
استفاده از موبایل و پخشکننده دیجیتال چندرسانه ای را ممنوع کرده است. یک دانشگاه
در تاسمانیای استرالیا هم استفاده از آیپاد ، دیکشنریهای الکترونیک ، پخشکننده
سی دی و وسایل چککننده اسپل لغات را ممنوع کرده است.

طنز(تجربيات خودم)
حالا اينها رو بگذريم اول ار همه اينه كه ادم جراتشو داشتهباشه تقلب بزنه
مي خوام واسه اماتورهاي كه مي خوان تقلبتجربه كنن و مي ترسن چكار بايد كرد

1- اول اينكه هيچوقت به چشماي استاد خيره نشويد
2-رنگتون نبايد عوض بشه چون اين مسئله خيلي كليديه
3-زياد اين طرف اونطرف نگاه نكنيد و خيلي وول نخوريد چون استاد مشكوك ميشه
4-هميشه موقعيتي رو گير بياريد كهيهادم گنده جلوتون باشه اين باعث ميشه شما در نقطه كور قرار بگيريد(شانس داشته باشي ادم بزرگ پيدا كني كه قبلا توسط بچه زرنگ كلاس اجاره شده)
5-بهترين موقعي در اوردن برگه تقلب زمانيه كه استاد اخرين بار به شمانگاه كردهسريع برگه را با اعتماد به نفس بالا در بياريد
6-بقيشم باشه دوستاني كه ياد دارند بزارند من ديگه چيزي يادم نمياد